کلمه جو
صفحه اصلی

tokenism


(انجام بخشی از خواسته های دیگران برای خاموش کردن اعتراض و غیره و تعلل کردن در انجام بقیه) نمونه نمایی، نمونه کاری

انگلیسی به فارسی

نشانه شناسی


(انجام بخشی از خواستههای دیگران برای خاموش کردن اعتراض و غیره و تعلل کردن در انجام بقیه) نمونه نمایی، نمونه کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the policy or practice of making only minimal or symbolic efforts to achieve some social or political goal such as racial integration or sex equality.

• symbolic gesture, lip service
tokenism is the practice of taking actions which seem to avoid discrimination against some groups of people, but which are taken only because of certain rules or for appearance's sake, and not because the people involved really want to take them.

جملات نمونه

1. They worry that the job-sharing experiment may be tokenism rather than a real attempt at change in the way working mothers are treated.
[ترجمه ترگمان]آن ها نگران این هستند که تجربه تقسیم کار ممکن است به جای تلاش واقعی برای تغییر در روش درمان مادران عمل کند
[ترجمه گوگل]آنها نگران هستند که آزمایش آزمایشی شغل ممکن است به جای یک تلاش واقعی برای تغییر رفتار مادران کارگر، نشانه است

2. Symbolic gestures and tokenism are inadequate remedies.
[ترجمه ترگمان]حرکات نمادین و tokenism درمان های ناکافی هستند
[ترجمه گوگل]حرکات نمادین و نشانه شناسی ناکارآمدی هستند

3. Partly, tokenism gave the appearance of equality without its reality.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، tokenism بدون آن که واقعیت خود را بیان کند، به ظاهر برابری می کرد
[ترجمه گوگل]به طور تقریبی، نشانه گرایی بدون رعایت آن، ظاهر برابری را به وجود آورد

4. How, besides tokenism, do psychological and feminist concepts of the subject affect feminist efforts to correct gender imbalances among psychologists?
[ترجمه ترگمان]چگونه، علاوه بر tokenism، مفاهیم روان شناسی و فمینیستی این موضوع بر تلاش های فمینیستی برای اصلاح عدم تعادل جنسیتی در میان روانشناسان تاثیر می گذارد؟
[ترجمه گوگل]چگونه علاوه بر نشانه شناسی، مفاهیم روانشناختی و فمینیستی در مورد موضوع، تلاش های فمینیستی را برای اصلاح اختلافات جنسیتی میان روانشناسان، تحت تأثیر قرار می دهند؟

5. A third problem with the numbers game is tokenism.
[ترجمه ترگمان]سومین مشکل با اعداد بازی tokenism است
[ترجمه گوگل]یک مشکل سوم با تعداد بازی ها، نشانه است

6. Are we. . . happier with the tokenism of four per cent for ethnic art?
[ترجمه ترگمان]آیا ما از tokenism چهار درصد برای هنر قومی خوشحال تر هستیم؟
[ترجمه گوگل]ما هستیم خوش شانسی با نشانه 4 درصد برای هنر قومی؟

7. Is his promotion evidence of the minorities' advance, or mere tokenism?
[ترجمه ترگمان]آیا شهادت او درباره حقوق اقلیت ها یا صرف پول صرف است؟
[ترجمه گوگل]آیا شواهد ارتقاء او در مورد پیشرفت اقلیت ها و یا تنها نشانه شناسی است؟

8. Appointing one woman to the otherwise all-male staff could look like tokenism.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت یک زن و مرد دیگر می توانند شبیه tokenism باشند
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک زن به کارکنان دیگر به تنهایی می تواند مانند نشانه شناسی باشد

9. Even women who try to work as feminists in psychology suffer from the ambiguities of tokenism.
[ترجمه ترگمان]حتی زنانی که سعی در کار با عنوان feminists در روانشناسی دارند، از ابهامات of رنج می برند
[ترجمه گوگل]حتی زنان که سعی می کنند به عنوان فمینیست ها در روانشناسی کار کنند، از ابهامات نشانه شناسی رنج می برند

10. The roots of the trouble lie in Republican policies that women see as threatening. Symbolic gestures and tokenism are inadequate remedies.
[ترجمه ترگمان]ریشه های این مشکل در سیاست های جمهوری خواهان است که زنان آن ها را تهدید می کنند حرکات نمادین و tokenism درمان های ناکافی هستند
[ترجمه گوگل]ریشه های این مشکل خطرات جمهوری خواهان است که زنان آن را تهدید می کنند حرکات نمادین و نشانه شناسی ناکارآمدی هستند

11. Private industry, however, remained relatively immune to these decrees after the war,[Sentence dictionary] though tokenism flourished.
[ترجمه ترگمان]با این حال، صنعت خصوصی در برابر این احکام پس از جنگ، نسبتا در برابر این احکام مصون ماند، گرچه tokenism رواج یافت
[ترجمه گوگل]با این وجود، صنعت خصوصی باقی مانده نسبت به این احکام پس از جنگ باقی ماند [واژه نامه اصطلاحات] هر چند نشانه شناسی شکوفا شد

12. Within this paradigm, the two main criticisms levelled at mainstream Hollywood films are tokenism and homophobia.
[ترجمه ترگمان]در این پارادایم، دو انتقادی اصلی که به جریان اصلی فیلم های هالیوودی مربوط می شود، tokenism و homophobia می باشد
[ترجمه گوگل]در این پارادایم، دو انتقاد اصلی که در فیلمهای جریان اصلی هالیوودی یافت می شود، تمسخر و هوموفوبیا هستند

13. The visit to Nyanga near Cape Town may have been tokenism, but at least it was a step in the right direction.
[ترجمه ترگمان]بازدید از Nyanga نزدیک کیپ تاون ممکن است tokenism باشد، اما حداقل یک گام در مسیر درست است
[ترجمه گوگل]بازدید از Nyanga در نزدیکی کیپ تاون ممکن است نشانه است، اما حداقل این یک قدم به سمت راست بود

14. Contrary to what you might imagine, I realise that I am wide open to accusations of tokenism.
[ترجمه ترگمان]برخلاف آنچه ممکن است تصور کنید، متوجه می شوم که در معرض اتهام tokenism هستم
[ترجمه گوگل]بر خلاف آنچه که ممکن است تصور کنید، متوجه میشوم که من به اتهام توهین آمیز باز است

15. The. . . donation. . . to Ethiopia proved controversial. It was denounced as mere tokenism.
[ترجمه ترگمان]این گزارش، که به اتیوپی می دهد، بحث برانگیز شده است آن را صرفا به عنوان tokenism محکوم کردند
[ترجمه گوگل]این کمک مالی به اتیوپی متضرر شد این به معنای تنها نشانه شناسی محکوم شد

پیشنهاد کاربران

مشارکت صوری

حرکت نمایشی

نزدیکترین معنی است که به ذهنم می رسد
"نماکاری"


کلمات دیگر: