تقطیر، چکاندن، تقطیر کردن، تقطیر شدن، عرق گرفتناز
distilling
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to distillation
جملات نمونه
1. water distilling over the rocks
آبی که از روی سنگ ها می چکد (نشت می کند)
پیشنهاد کاربران
محال , چکیدن و نشت کردن
تقطیر
کلمات دیگر: