کلمه جو
صفحه اصلی

wordily

انگلیسی به فارسی

به وضوح


انگلیسی به انگلیسی

• garrulously, chatteringly

جملات نمونه

1. An idealistic, almost Utopian document, it defines Bolivia, wordily, as "a United Social State of Plurinational Communitarian Law".
[ترجمه ترگمان]آن سند آرمانی و تقریبا موهوم، بولیوی را به عنوان \"کشور اجتماعی متحد of Communitarian\" تعریف می کند
[ترجمه گوگل]یک سند آرمانگرا، تقریبا utopian، آن را بولیوی، به طور واضح، به عنوان 'دولت ایالات متحده اجتماعی قانون جامعه کمونیستی' تعریف می کند

2. I wordily how to more importance is the hope that we can set to the PS. Because it is very practical.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که چگونه می توان از اهمیت بیشتری برخوردار بود، این امید است که ما بتوانیم to را تنظیم کنیم برای اینکه بسیار عملی است
[ترجمه گوگل]من به وضوح چگونگی اهمیت بیشتر امیدواری هست که بتوانیم به PS برسیم از آنجا که این بسیار عملی است

3. He is pleased to have said "lifted", thinking it sounds more wordily than stole or took or even ripped off.
[ترجمه ترگمان]او از این که گفته بود \"بلند شد\" خوشحال است، فکر می کند که به نظر می رسد بیشتر از دزدیده شدن یا برداشتن یا از بین رفتن است
[ترجمه گوگل]او خوشحال است که گفته است 'بلند'، فکر کردن به نظر می رسد به طرز وحشیانه تر از سرقت، و یا حتی ریز ریز شده است

4. I have emphasized the importance of individual difference so wordily. So I will change my army to the battlefield of the common sense on management.
[ترجمه ترگمان]من بر اهمیت تفاوت های فردی به گونه ای تاکید کرده ام بنابراین من ارتش خود را به میدان نبرد عقل سلیم در مدیریت تغییر خواهم داد
[ترجمه گوگل]من بر اهمیت تفاوت های فردی تاکید کردم بنابراین من ارتش من را به میدان جنگ از حس مشترک در مدیریت تغییر دهید

5. I have emphasized the importance of individual difference so wordily .
[ترجمه ترگمان]من بر اهمیت تفاوت های فردی به گونه ای تاکید کرده ام
[ترجمه گوگل]من بر اهمیت تفاوت های فردی تاکید کردم

6. But I was late for work this afternoon because my son planned to go skating and I wordily told him about the safe items!
[ترجمه ترگمان]ولی من امروز بعد از ظهر برای کار کردن دیر کردم، چون پسرم قصد داشت بره اسکی، و من درباره چیزهای امن بهش گفتم!
[ترجمه گوگل]اما من بعد از ظهر برای این کار دیر کردم زیرا پسرم قصد داشت اسکیت بپوشد و من به او در مورد موارد ایمن گفتم!

7. For the first time in his life, he must spread himself wordily.
[ترجمه ترگمان]برای نخستین بار در زندگی باید خود را wordily گسترش دهد
[ترجمه گوگل]برای اولین بار در زندگی خود، او باید خود را بطور آزاد گسترش دهد


کلمات دیگر: