بطوربی فایده، با نداشتن، فایده، بیهوده
uselessly
بطوربی فایده، با نداشتن، فایده، بیهوده
انگلیسی به انگلیسی
• futilely, in vain
جملات نمونه
1. they hit the hammer on the anvil uselessly
بیهوده چکش را بر سندان می کوبند.
2. His arms dropped uselessly to his sides.
[ترجمه ترگمان]بازوهایش بی هوده روی دو طرف خم شده بود
[ترجمه گوگل]بازوهایش بیفایده به طرفش افتاد
[ترجمه گوگل]بازوهایش بیفایده به طرفش افتاد
3. Uselessly, he checked the same pockets he'd checked before.
[ترجمه ترگمان]uselessly، همان pockets را که قبلا چک کرده بود، چک کرد
[ترجمه گوگل]بی فایده است، او همان جیب هایی را که قبل از آن می دانست، بررسی می کند
[ترجمه گوگل]بی فایده است، او همان جیب هایی را که قبل از آن می دانست، بررسی می کند
4. His right arm hung rather uselessly.
[ترجمه ترگمان]بازوی راستش بی فایده بود
[ترجمه گوگل]بازوی راستش آویزان شد و بی فایده بود
[ترجمه گوگل]بازوی راستش آویزان شد و بی فایده بود
5. His arm hung uselessly at his side .
[ترجمه ترگمان]دستش بی هوده در کنارش آویزان بود
[ترجمه گوگل]بازوی او بی فایده در کنار او آویزان شد
[ترجمه گوگل]بازوی او بی فایده در کنار او آویزان شد
6. He stepped forward, then stopped uselessly.
[ترجمه ترگمان]او قدمی به جلو برداشت و بعد بی هوده ایستاد
[ترجمه گوگل]او به جلو رفت و سپس بی فایده متوقف شد
[ترجمه گوگل]او به جلو رفت و سپس بی فایده متوقف شد
7. The telephone receiver dangled uselessly some feet from his motionless body.
[ترجمه ترگمان]گوشی تلفن از بدن بی حرکت او بی فایده بود
[ترجمه گوگل]گیرنده تلفن بی فایده پا را از بدن بی حرکتش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]گیرنده تلفن بی فایده پا را از بدن بی حرکتش بیرون کشید
8. What of Isleifr's white bear, uselessly rampant in Goslar, while Isleifr waited in vain for his summons to consecration?
[ترجمه ترگمان]چه خرس سفید پوستی که بی هوده در Goslar شایع شده بود در حالی که Isleifr بی هوده منتظر بود که او را تبرک کند؟
[ترجمه گوگل]چه خرس سفید خرس اسلیفر، بی پروا در گلاسار شایع شده است، در حالیکه الیلیف به خاطر احضار او احتیاج داشت؟
[ترجمه گوگل]چه خرس سفید خرس اسلیفر، بی پروا در گلاسار شایع شده است، در حالیکه الیلیف به خاطر احضار او احتیاج داشت؟
9. She stumbled to her feet, wiping her hands uselessly on her tattered dress before holding them out.
[ترجمه ترگمان]تلوتلو خوران به طرف او آمد، دست هایش را بی فایده روی پیراهن پاره اش بیرون کشید، قبل از آن که آن ها را در آغوش بگیرد
[ترجمه گوگل]او به پاهای خود برخورد کرد، قبل از اینکه آنها را بیرون بیاورد، دست هایش را بدون استفاده از لباس هایش پاره کرد
[ترجمه گوگل]او به پاهای خود برخورد کرد، قبل از اینکه آنها را بیرون بیاورد، دست هایش را بدون استفاده از لباس هایش پاره کرد
10. Few things were more demoralising than to stand uselessly by while other men demonstrated their professional competence.
[ترجمه ترگمان]برخی چیزها بیشتر دلسرد شدند تا اینکه بی فایده بایستند، در حالی که مردان دیگر صلاحیت حرفه ای خود را نشان دادند
[ترجمه گوگل]اندکی چیزها از نظر بی فایده تر، در حالی که مردان دیگر شایستگی حرفه ای خود را نشان دادند، عمیق تر بود
[ترجمه گوگل]اندکی چیزها از نظر بی فایده تر، در حالی که مردان دیگر شایستگی حرفه ای خود را نشان دادند، عمیق تر بود
11. In the hot sunshine his body stirred uselessly to life and he fell asleep.
[ترجمه ترگمان]در آفتاب گرم، بدنش بی فایده بود و به خواب فرو می رفت
[ترجمه گوگل]در آفتاب گرم، بدنش بی فایده به زندگی زد و خوابش برد
[ترجمه گوگل]در آفتاب گرم، بدنش بی فایده به زندگی زد و خوابش برد
12. Nature does nothing uselessly. Aristotle
[ترجمه ترگمان]طبیعت بی فایده است ارسطو
[ترجمه گوگل]طبیعت هرگز بی فایده نیست ارسطو
[ترجمه گوگل]طبیعت هرگز بی فایده نیست ارسطو
13. Rogers turned the steering wheel and stomped uselessly on the brake pedal.
[ترجمه ترگمان]راجرز فرمان را چرخاند و با حالتی بی هوده پدال ترمز را فشار داد
[ترجمه گوگل]راجرز چرخ فرمان را عوض کرد و بی درنگ روی پدال ترمز قرار گرفت
[ترجمه گوگل]راجرز چرخ فرمان را عوض کرد و بی درنگ روی پدال ترمز قرار گرفت
14. Nature does nothing without purpose or uselessly.
[ترجمه ترگمان]طبیعت بدون هیچ هدفی هیچ کاری نمی کند
[ترجمه گوگل]طبیعت بدون هدف و بی فایده هیچ کاری انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]طبیعت بدون هدف و بی فایده هیچ کاری انجام نمی دهد
کلمات دیگر: