کلمه جو
صفحه اصلی

enterprises

انگلیسی به فارسی

شرکت ها، سرمایه گذاری، تشکیلات اقتصادی، عمل تهورامیز، امرخطیر، اقدام مهم


جملات نمونه

1. battles and important enterprises in which my grandfather took part
نبردهای مهم و عملیات جسورانه ای که پدربزرگم در آن شرکت داشت

پیشنهاد کاربران

فعالیت بلندپروازانه، مسئولیت پر ریسک، امر خطیر

سرمایه گذاری - تشکیلات اقتصادی

در شیمی معنی اقدام میدهد

شرکت


کلمات دیگر: