کلمه جو
صفحه اصلی

bitch


معنی : زن هرزه، شکایت کردن
معانی دیگر : (خودمانی) شکایت کردن، شکوه، گله، (در سگ و گربه و روباه وغیره) ماده، ماچه، لاس، ماچه سگ، ماده سگ، لاج، (قدیمی) جنده، فاحشه، زن سلیطه، پتیاره، عرقه، زن پر مدعا، لجاره، ناخوشایند، دشوار، (خودمانی) با خشم یا انتقامجویی عمل کردن، (خودمانی - با up) سنبل کردن، به هم زدن، خراب کردن (کار)، سگ ماده، قر زدن

انگلیسی به فارسی

سگ ماده، زن هرزه، شکایت کردن، قر زدن


عوضی، سگ ماده، ماده، زن هرزه، شکایت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a female dog or other female canine.

(2) تعریف: (offensive) a difficult or lewd woman.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bitches, bitching, bitched
• : تعریف: (informal) to complain.
مشابه: complain, grouch, grouse, grumble

• female dog; highly offensive term for a difficult or lewd woman (slang)
complain, grumble, be embittered (slang)
if you call a woman a bitch, you mean that she behaves in a very unpleasant way; an offensive use.
if someone bitches, they complain about something in a nasty way; an informal use.
a bitch is also a female dog.

مترادف و متضاد

زن هرزه (اسم)
tart, broad, jade, minx, bitch, trollop, limmer, rep

شکایت کردن (فعل)
bitch, complain, repine

جملات نمونه

He is always bitching about the weather.

او همیشه از هوای بد غر می‌زند.


You haven't done a thing except bitch ever since we got here.

از وقتی که به اینجا رسیدیم کاری جز شکایت نکرده‌ای.


پیشنهاد کاربران

عوضی

انگلک شده

فاحشه. دست خورده

bitch رو عوضی معنی کرده

پتیاره


Bitch توی زبان غیر رسمی خیلی معنی های دیگه هم داره🤘

هرزه

دستمالی شده ، هرزه

فاحشه_هرزه_دست خورده

حرامزاده

یک موقعیت ناخوشایند و سخت
working the night shift is a bitch

حرام زاده هم میشه

غیر فابریک

Bitch در واقع ینی عوضی، ینی بدکاره، هرزه و کلماتی شبیه بهش

موقعیت ناخوشایند یا وقتی کار سختی رو انجام میدی هم استفاده میشه

ساحره ( بعنوان فحش )

ب معنای هرزه - سلیته - دست خورده ب کار میره

Bitch به معنای عوضی. جنده. هرزه و چیز هایی شبیه این کلمات معنی میشه

اگه به عنوان فعل استفاده بشه مثلاً:
. . . she's bitching again about یا bitch at someone
به معنی غر و نق زدن و گیر الکی دادنه.

هم معنی nag

سلیطه، دریده، پاچه پاره

غر غر کردن_ غر زدن

فاحشه_هرزه
شکایت کردن_غیبت کردن ( اگر به شکل your bitching at him به کار بره ) بیشتر به همین دو شکل معنی میده ومعنی سلیطه و عوضی توی دوبله های فیلمامونه

The Head Bitch In Charge: is a woman with unquestioned authority and gets what she wants whenever she wants it. She rules with an iron fist of bitchy - ness and fear. Cross her=you die. There can only be one Head Bitch In Charge in a workplace, school, team etc.

هرزه
به معنای دیگر :گله . شکایت

هرزه ، جنده

در امیانه شهر خفن هم معنی شده

فاحشه ، دست خورده . هرزه

دست خورده، حشری، روسپی

جنده_هرزه_دست خورده

نوعی دوستانه خطاب کردن یک دوست ( از جنس مونث )

توی بیشتر مکالمه ها ( عوضی ) معنی میده ولی هرزه هم درسته


complain
nephew
شکایت کردن
حرامزاده

انگ زدن به چیزی یا کسی

این کلمه ۲ معنی دارد که فحش است یکی از معنی هایش خیلی بد است و این یکی رو مطمئن نیستم معنیش این باشد ولی میشه عوضی

۳معنی دارد ۲ معنیش بد است ۱ معنیش می شود عوضی

در مکالمه های دوستانه بیشتر استفاده میشه ( مونث )

معنی Bitch : زن هرزه


زن یا مرد بدکاره

نانجیب
رذل

هم می تونه هرزه معنی بده هم عوضی
واین بستگی داره که شما بخواین در چه جمله ای به کار ببریدش

مثلا you are very bitch
ابن به صورت میشه ترجمش کرد
تو خیلی هرزه هستی
تو خیلی عوضی هستی

عوضی/جنده/خفن

ننه قهبه - آدمی که پول میگیرد و میدهد -

حرومزاده

انگلیسی زبانها در مکالمات روزمره و خودمونی، بعضا به چیزهای ناخوشایند میگند bitch
opiates are a bitch, destroy human
مواد مخدر چیزای خیلی بدی هستند، آدمو نابود میکنند

بی شرف، حرومی، آشغال، هرزه
و. . . . .


کلمات دیگر: