1. colonel fard's bounty was well-known
گشاده دستی سرهنگ فرد زبانزد همه بود.
2. the various bounty of nature
نعمت چندگونه ی طبیعت
3. there is a bounty on his head
برای دستگیری او (زنده یا مرده) جایزه تعیین شده است.
4. A bounty of $10 000 has been offered for the capture of his murderer.
[ترجمه ترگمان]جایزه ای به مبلغ ۱۰۰۰۰ دلار برای دستگیری قاتل او پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]مبلغ 10،000 دلار برای ضبط قاتل او ارائه شده است
5. The government has placed a bounty on the heads of many of its opponents.
[ترجمه ترگمان]دولت جایزه ای را بر سر بسیاری از مخالفان خود قرار داده است
[ترجمه گوگل]دولت فریبنده بر سر بسیاری از مخالفان خود شده است
6. The charity is totally dependent on the Church's bounty.
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه به لطف و بخشش کلیسا کاملا وابسته است
[ترجمه گوگل]خیریه کاملا وابسته به فضل کلیسا است
7. In effect, a national bounty was promised for the capture of fugitive blacks.
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک جایزه ملی برای دستگیری سیاهان فراری داده شد
[ترجمه گوگل]در واقع، فتوحات ملی برای تصاحب سیاه پوستان وعده داده شد
8. It's the bounty hunters you've got to be wary of.
[ترجمه ترگمان]این bounty که باید مراقب خودت باشی
[ترجمه گوگل]این شکارچیان فضولی است که باید از آن مراقبت کنید
9. Yes, I was selective in the midst of bounty, grasping, even, at who or what I loved most.
[ترجمه ترگمان]بله، من در میان موجوداتی که بیش از همه دوست داشتم، خود را گزیده بودم، حتی به کسی که بیش از همه دوستش داشتم، دست و پنجه نرم می کردم
[ترجمه گوگل]بله، من در میان فضل انتخابی بودم، درک، حتی، در مورد کسی یا چیزی که بیشتر دوست داشتم
10. The potential bounty lies in a slice of the public airwaves designated to be the home of advanced, digital television.
[ترجمه ترگمان]این جایزه نهفته در یک برش از امواج عمومی قرار دارد که قرار است به عنوان خانه پیشرفته و دیجیتالی ساخته شود
[ترجمه گوگل]فضایی بالقوه نهفته در یک تکه ای از مأموریت های هوایی عمومی است که به عنوان تلویزیون پیشرفته و دیجیتال شناخته می شود
11. This is where the present bounty hunter story has become confused.
[ترجمه ترگمان]این جا جایی است که داستان شکارچی در حال حاضر گیج شده است
[ترجمه گوگل]این جایی است که داستان شکارچی فضل حال حاضر اشتباه گرفته شده است
12. Rabbits were part of their bounty; this classic preparation can be prepared with wild or domestic rabbit.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها بخشی از bounty بودند؛ این آمادگی کلاسیک برای آماده شدن با یک خرگوش خانگی ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]خرگوش ها بخشی از فضیلت بودند؛ این آماده سازی کلاسیک را می توان با خرگوش وحشی یا خانگی تهیه کرد
13. It'sthis seasonal bounty to which the Eleonora's breeding cycle is geared, and the falcons harvest it in abundance.
[ترجمه ترگمان]این bounty فصلی است که which breeding Eleonora geared، و شاهین ها نیز به وفور آن را برداشت می کنند
[ترجمه گوگل]این فصلی فصلی است که چرخه اصلاح نژاد Eleonora در آن متمرکز شده است و قورباغه ها آن را فراوانی می برند
14. She didn't mention the big bounty for each head delivered.
[ترجمه ترگمان]او اشاره ای به جایزه بزرگ برای هر یک از آن ها نکرد
[ترجمه گوگل]او برای هر هدایتی به فضل بزرگ اشاره نکرد
15. They paid a $ 5 bounty for dogs.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۵ جایزه برای سگ ها پرداخت کردند
[ترجمه گوگل]آنها مبلغ 5 دلار برای سگ ها پرداخت کردند