کلمه جو
صفحه اصلی

insightful


درون بین، پربینش، بصیر، هشیوار، درون بینانه، بخردانه

انگلیسی به فارسی

درونبین، پربینش، بصیر، هشیوار


خردمندانه، درون بینانه، بخردانه


متفکر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: insightfully (adv.), insightfulness (n.)
• : تعریف: keenly perceptive.
مشابه: mordant, perceptive, understanding

- The counselor's insightful comments helped him understand the problem he was facing.
[ترجمه ترگمان] تفسیر خردمندانه مشاور به او کمک کرد تا مشکلی را که با آن روبرو بود درک کند
[ترجمه گوگل] نظرات متفکر مشاوران او را درک مشکل او مواجه شد
- Her novels are very insightful with regard to what motivates human behavior.
[ترجمه ترگمان] رمان های او با توجه به آنچه که به رفتار انسان انگیزه می دهد، بسیار خردمندانه است
[ترجمه گوگل] رمانهایش با توجه به آنچه که رفتار انسانی را تحریک می کند، بسیار متفکر است

• perceptive, discerning, understanding, astute, intuitive

مترادف و متضاد

perceptive


Synonyms: alert, astute, awake, aware, brainy, conscious, cute, discerning, ear to the ground, intelligent, intuitive, keen, knowing, knowledgeable, knows what’s what, observant, penetrating, penetrative, quick, responsive, savvy, sensitive, sharp, shrewd, smart, tuned in, understanding, wise


جملات نمونه

1. an insightful lady
یک بانوی پر بصیرت

2. She offered some really interesting, insightful observations.
[ترجمه ترگمان]او برخی مشاهدات جالب و خردمندانه را ارائه کرد
[ترجمه گوگل]او برخی مشاهدات واقعا جالب و دیدنی را ارائه داد

3. That this is also a marriage of insightful stagecraft and lustrous vocalism is the most welcome news of all.
[ترجمه ترگمان]و این نیز ازدواجی از stagecraft خردمندانه و درخشان است که most اخبار همه است
[ترجمه گوگل]این نیز این است که ازدواج با عجایب بینظیر و آوازخوانی پر جنب و جوش، خوشامد گویی همه است

4. An insightful, entertaining documentary about how movies have portrayed homosexuality down through the decades.
[ترجمه ترگمان]یک فیلم مستند، سرگرم کننده و سرگرم کننده در مورد این که چگونه فیلم ها در طول دهه ها، همجنس گرایی را به تصویر کشیده اند
[ترجمه گوگل]یک مستند مستند و سرگرم کننده درباره اینکه چگونه فیلم ها را از طریق دهه ها نشان می دهد همجنسگرایی

5. The magistrate Swallow, imperious, yet insightful in the resounding portrayal of bass Louis Lebherz, presses the case for them.
[ترجمه ترگمان]The Swallow، آمرانه، با این وجود که این تصویر را برای آن ها باز هم می کند، باز هم the است
[ترجمه گوگل]پرستار دادگستری، قدرتمند و در عین حال روشنگری در طراحی باس لوئیس لوبرز، مورد را برای آنها مطرح می کند

6. Her thoughtful and insightful answers, wrote one of the older social workers, began to cause ripples.
[ترجمه ترگمان]پاسخ های دقیق و خردمندانه او، که یکی از کارکنان مسن تر اجتماعی را نوشت، باعث ایجاد موج بر روی هم شد
[ترجمه گوگل]پاسخ های متفکرانه و متفکرانه او، یکی از کارکنان اجتماعی قدیمی تر را نوشت، شروع به ایجاد ریزش کرد

7. She was insightful and observant, constantly surprising her parents by what she noticed.
[ترجمه ترگمان]او با توجه به آنچه می دید پدر و مادرش را غافلگیر می کرد
[ترجمه گوگل]او متفکر و قابل توجه بود، به طور مداوم والدین خود را با آنچه که متوجه شد، تعجب می کند

8. The statute is hardly a masterpiece of insightful policymaking or incisive drafting.
[ترجمه ترگمان]این اساسنامه به سختی شاهکاری از سیاست گذاری خردمندانه یا تهیه پیش نویس است
[ترجمه گوگل]این قانون به سختی یک شاهکار از سیاستگذاری روشنگری یا تهیه پیش نویس است

9. Without the column, insightful big space, steel roof frame.
[ترجمه ترگمان]بدون ستون، فضای بزرگ خردمندانه، قاب سقف فولادی
[ترجمه گوگل]بدون ستون، فضای بزرگ بصری، قاب سقف فولادی

10. They have a reputation for being intuitive and insightful.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر شهودی بودن و خردمندانه بودن شهرت دارند
[ترجمه گوگل]آنها شهرت را برای شهودی و روشنگری دارند

11. How can a parrot more insightful than an eagle?
[ترجمه ترگمان]چطور یک طوطی می تواند more از یک عقاب باشد؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک طوطی می تواند از یک عقاب بهتر است؟

12. The third: the boss collision with insightful people.
[ترجمه ترگمان]سوم: برخورد رئیس با افراد روشنفکر
[ترجمه گوگل]سوم: برخورد رئیس با افراد متفکر

13. In addition, this thesis also provides some insightful suggestions for further research.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پایان نامه همچنین پیشنهاداتی insightful برای تحقیقات بیشتر فراهم می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این پایان نامه همچنین برخی از پیشنهادات روشنگری را برای تحقیقات بیشتر ارائه می دهد

14. For any more insightful reports of obtaining free of cost website traffic as a result making money blogging move on to the web page links provided here.
[ترجمه ترگمان]برای هر گونه گزارش خردمندانه به دست آوردن رایگان از ترافیک وب سایت به عنوان نتیجه ای که به وبلاگ نویسی پول مربوط می شود، به لینک صفحه وب ارایه شده در اینجا اشاره دارد
[ترجمه گوگل]برای هر گونه گزارش دقیقتر برای به دست آوردن هزینه ترافیک وب سایت هزینه به عنوان یک نتیجه ساخت وبلاگ های پولی حرکت به لینک های وب ارائه شده در اینجا ارائه شده است

15. The insightful part isn't original, and the original part isn't insightful.
[ترجمه ترگمان]بخش insightful اصل نیست و بخش اصلی بی نظیره
[ترجمه گوگل]بخش تفصیلی اصلی نیست و بخش اصلی روشنگری نیست

insightful, powerful, and learned

(فردوسی) هشیوار و به‌آهنگ و بسیاردان


an insightful lady

یک بانوی پربصیرت


پیشنهاد کاربران

متفکرانه
آموزنده
آگاهانه
پر معنی و عمیق
هوشیارانه
روشن بینانه
زیرکانه
قاطعانه

بابصیرت

بینش افزا

پرمایه، پرمغز ( برای عقیده، نظر، تئوری و . . . )

بصیرت مندانه

شفاف شدن و فهمیدن، پی بردن

خردمندانه

هوشمندانه

روشنگر

بصیرت دهنده، بصیرت بخش

فرزانه، آگاه، بابصیرت

بافراست، بینش پژوه


کلمات دیگر: