وابسته به مخالفت یا دشمنی، خصمانه
adversarial
وابسته به مخالفت یا دشمنی، خصمانه
انگلیسی به فارسی
وابسته به مخالفت یا دشمنی، خصمانه
دشمن، حریف، رقیب، هماورد
دشمن
انگلیسی به انگلیسی
• an adversarial method, system, or attitude is based on conflict or disagreement between two people or groups of people.
جملات نمونه
From the start, he had an adversarial attitude toward me.
از ابتدا نسبت به من نظر خصومتآمیزی داشت.
1. from the start, he had an adversarial attitude toward me
از ابتدا نسبت به من نظر خصومت آمیزی داشت.
2. In our country there is an adversarial relationship between government and business.
[ترجمه بوستان ترجمه آروند] در کشور ما رابطه مقابله ای بین دولت و تجارت وجود دارد.
[ترجمه ترگمان]در کشور ما رابطه خصمانه بین دولت و تجارت وجود دارد[ترجمه گوگل]در کشور ما رابطه بین دولت و کسب و کار وجود دارد
3. In the old days of two-party adversarial politics, voting was easy.
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم دو حزب سیاسی، رای دادن آسان بود
[ترجمه گوگل]در روزهای گذشته سیاست های دوجانبۀ دفاعی، رای گیری آسان بود
[ترجمه گوگل]در روزهای گذشته سیاست های دوجانبۀ دفاعی، رای گیری آسان بود
4. Conveyancing is a reactionary adversarial system-and in the main it stinks.
[ترجمه ترگمان]Conveyancing یک سیستم adversarial ارتجاعی است - و در اصلی آن بوی تعفن می دهد
[ترجمه گوگل]حمل و نقل یک سیستم دفاعی ارتجاعی است و در اصل آن را می سوزاند
[ترجمه گوگل]حمل و نقل یک سیستم دفاعی ارتجاعی است و در اصل آن را می سوزاند
5. Our divorce laws are still, regrettably, largely adversarial.
[ترجمه ترگمان]قانون طلاق ما هنوز، متاسفانه، تا حد زیادی خصمانه است
[ترجمه گوگل]قوانین طلاق ما، متاسفانه، تا حد زیادی متضاد هستند
[ترجمه گوگل]قوانین طلاق ما، متاسفانه، تا حد زیادی متضاد هستند
6. Do we want a constantly adversarial deadlock of blame and counter-blame, which profits only lawyers?
[ترجمه ترگمان]آیا ما به طور پیوسته از سرزنش و مقابله با سرزنش می خواهیم، که تنها به وکلای مدافع سود می رساند؟
[ترجمه گوگل]آیا ما میخواهیم یک سرنگونی و مقابله با سرزنش دائمی دشمن را داشته باشیم که تنها وکلا سود می برد؟
[ترجمه گوگل]آیا ما میخواهیم یک سرنگونی و مقابله با سرزنش دائمی دشمن را داشته باشیم که تنها وکلا سود می برد؟
7. This is typical of the adversarial system - a total approach in which truth emerges from conflict.
[ترجمه ترگمان]این نوعی از سیستم خصمانه است - یک رویکرد کلی که در آن حقیقت از تعارض پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]این نمونه ای از سیستم دفاعی است - یک رویکرد کلی که در آن حقیقت از درگیری ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]این نمونه ای از سیستم دفاعی است - یک رویکرد کلی که در آن حقیقت از درگیری ظاهر می شود
8. Western and Eastern Europe no longer have an adversarial relationship.
[ترجمه ترگمان]اروپای غربی و شرقی دیگر رابطه خصمانه ای ندارد
[ترجمه گوگل]اروپای غربی و شرقی دیگر رابطه دفاعی ندارند
[ترجمه گوگل]اروپای غربی و شرقی دیگر رابطه دفاعی ندارند
9. An adversarial stance appeared in literary study.
[ترجمه ترگمان]یک موضع خصمانه در مطالعات ادبی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]موضع دفاعی در مطالعه ادبی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]موضع دفاعی در مطالعه ادبی ظاهر شد
10. I just could not function well in an adversarial role.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم در نقش خصمانه اش خوب عمل کنم
[ترجمه گوگل]من فقط نمیتوانستم در نقش دفاعی کار کنم
[ترجمه گوگل]من فقط نمیتوانستم در نقش دفاعی کار کنم
11. Adversarial attitudes still exist and the Government is exerting pressure on the industry to tackle this problem.
[ترجمه ترگمان]رویکردهای adversarial هنوز وجود دارند و دولت در حال اعمال فشار بر صنعت برای مقابله با این مشکل است
[ترجمه گوگل]نگرش های مخالف هنوز هم وجود دارد و دولت فشار بر صنعت برای مقابله با این مشکل است
[ترجمه گوگل]نگرش های مخالف هنوز هم وجود دارد و دولت فشار بر صنعت برای مقابله با این مشکل است
12. The adversarial nature of contentious proceedings before the International Court ensures that the parties are readily identifiable.
[ترجمه ترگمان]ماهیت خصمانه اقدامات بحث برانگیز پیش از دادگاه بین المللی تضمین می کند که طرفین به آسانی قابل شناسایی هستند
[ترجمه گوگل]ماهیت تهاجمی پرونده های متقابل در دادگاه بین المللی، تضمین می کند که احزاب به راحتی شناسایی می شوند
[ترجمه گوگل]ماهیت تهاجمی پرونده های متقابل در دادگاه بین المللی، تضمین می کند که احزاب به راحتی شناسایی می شوند
13. These expectations were nurtured by the adversarial nature of electoral competition and they pressed hard on to government.
[ترجمه ترگمان]این توقعات توسط ماهیت خصمانه رقابت انتخاباتی پرورش داده شد و آن ها سخت به دولت فشار آوردند
[ترجمه گوگل]این انتظارات به واسطه ماهیت رقابتی رقابت های انتخاباتی تقویت شد و آنها به دولت فشار آوردند
[ترجمه گوگل]این انتظارات به واسطه ماهیت رقابتی رقابت های انتخاباتی تقویت شد و آنها به دولت فشار آوردند
14. That means more litigation, more expense, more adversarial behavior.
[ترجمه ترگمان]این به معنای اقامه دعوی بیشتر، هزینه بیشتر، رفتار خصمانه بیشتر است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که بیشتر دادرسی، هزینه بیشتر، رفتار تهاجمی بیشتر است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که بیشتر دادرسی، هزینه بیشتر، رفتار تهاجمی بیشتر است
15. The adversarial nature of judicial and arbitral proceedings likewise assumes a bilateral model, which is especially clear in boundary determination.
[ترجمه ترگمان]ماهیت خصمانه دادرسی قضایی و دادرسی همچنین یک مدل دو جانبه را فرض می کند که به طور خاص در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه گوگل]ماهیت خصومت قضایی و دادگاه های داوری هم چنین یک مدل دوجانبه را می گیرد که به ویژه در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه گوگل]ماهیت خصومت قضایی و دادگاه های داوری هم چنین یک مدل دوجانبه را می گیرد که به ویژه در تعیین مرز مشخص است
پیشنهاد کاربران
مقابله ای، دشمنی، ضدی
اختلاف بر انگیز
ترافعی، اتهامی
رقابت
در مقابل
تبعیض آمیز ( از نوع منفی البتهنه تبعیض مثبت )
حقوق : اتهامی
کلمات دیگر: