موذیانه، محیلانه
slyly
موذیانه، محیلانه
انگلیسی به فارسی
غافلگیر کننده
انگلیسی به انگلیسی
• cunningly, craftily, guilefully; stealthily, secretively; mischievously, playfully
جملات نمونه
1. He was lurking slyly in the background.
[ترجمه ترگمان]در پس زمینه، موذیانه در کمین نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در پسزمینه در حال غرق شدن بود
[ترجمه گوگل]او در پسزمینه در حال غرق شدن بود
2. She grinned slyly and refused to tell me where the money came from.
[ترجمه ترگمان]لبخند موذیانه ای زد و از اینکه به من بگوید پول از کجا امده است خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی خندید و از من نخواست که به من بگوید کجا پول آمد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی خندید و از من نخواست که به من بگوید کجا پول آمد
3. He would allow John slyly to copy his answers to impossibly difficult algebra questions.
[ترجمه ترگمان]او به جان slyly اجازه می داد که پاسخ های او را برای سوال های دشوار جبر محاسباتی کپی کند
[ترجمه گوگل]او اجازه می دهد که جان را به گونهای سوق دهد که پاسخ های خود را به سوالات جبری غیرممکن دشوار کند
[ترجمه گوگل]او اجازه می دهد که جان را به گونهای سوق دهد که پاسخ های خود را به سوالات جبری غیرممکن دشوار کند
4. He glanced at her slyly.
[ترجمه ترگمان]با حالتی موذیانه به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به شکلی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به شکلی به او نگاه کرد
5. She glanced slyly at Madeleine.
[ترجمه ترگمان]نگاهی موذیانه به مادلن افکند
[ترجمه گوگل]او به سختی به مادلین نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به سختی به مادلین نگاه کرد
6. Passive-aggressive persons are effective in slyly expressing their anger to others-even though they may do this unconsciously.
[ترجمه ترگمان]افراد منفعل به طور موذیانه به بیان خشم خود نسبت به دیگران موثر هستند - حتی اگر این کار را ناخودآگاه انجام دهند
[ترجمه گوگل]افرادی که منفعل و تهاجمی هستند، به صورت غرورآمیز خشم خود را به دیگران اثبات می کنند، حتی اگر آنها این را ناخودآگاه انجام دهند
[ترجمه گوگل]افرادی که منفعل و تهاجمی هستند، به صورت غرورآمیز خشم خود را به دیگران اثبات می کنند، حتی اگر آنها این را ناخودآگاه انجام دهند
7. I noticed fairly early that her descriptions are slyly non - descriptive.
[ترجمه ترگمان]من خیلی زود متوجه شدم که توصیفات او slyly -
[ترجمه گوگل]من به زودی متوجه شدم که توصیفهایش غالبا غیر توصیفی است
[ترجمه گوگل]من به زودی متوجه شدم که توصیفهایش غالبا غیر توصیفی است
8. She is whispering slyly to her neighbor.
[ترجمه ترگمان]او در گوش پهلو به همسایه خود نجوا می کند
[ترجمه گوگل]او به همسایه اش نشسته است
[ترجمه گوگل]او به همسایه اش نشسته است
9. Adlon's slyly sardonic send-up of American financial kite-flying.
[ترجمه ترگمان]adlon موذیانه ریشخند آمیز یک بادبادک آمریکایی را به پرواز در می اورد
[ترجمه گوگل]افسونگر افسونگر آدلون از هواپیمای افسانه ای آمریکایی است
[ترجمه گوگل]افسونگر افسونگر آدلون از هواپیمای افسانه ای آمریکایی است
10. He said, shyly and rather slyly.
[ترجمه ترگمان]با حجب و حیا و کمی موذیانه گفت:
[ترجمه گوگل]او گفت، به شیفتگی و نادانی
[ترجمه گوگل]او گفت، به شیفتگی و نادانی
11. She ran slyly through the wall.
[ترجمه ترگمان]موذیانه به طرف دیوار دوید
[ترجمه گوگل]او به سختی از طریق دیوار به سر برد
[ترجمه گوگل]او به سختی از طریق دیوار به سر برد
12. He whispered slyly to his brother.
[ترجمه ترگمان]زیر لب به برادرش گفت:
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه به برادرش زمزمه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه به برادرش زمزمه کرد
13. He watched me keenly and slyly, his chin all the while on his breast.
[ترجمه ترگمان]او با دقت و زیرکی مرا نگاه می کرد، چانه اش در تمام مدتی که روی سینه اش بود
[ترجمه گوگل]او من را به آرامی و غریب تماشا کرد، چانه اش همگی در حالی که در سینه اش بود
[ترجمه گوگل]او من را به آرامی و غریب تماشا کرد، چانه اش همگی در حالی که در سینه اش بود
پیشنهاد کاربران
زیرکانه - موذیانه
مکارانه
کلمات دیگر: