1. a reunion of my classmates after thirty years
بازدیدار همکلاسی های من پس از سی سال
2. a family reunion
گردهمایی خانوادگی
3. the lovers' sensational reunion at the end of the book
به هم رسیدن شورانگیز عشاق در پایان کتاب
4. The reunion is held every two years.
[ترجمه ترگمان]تجدید دیدار هر دو سال برگزار میشه
[ترجمه گوگل]بازسازی هر دو سال برگزار می شود
5. May your reunion be happy throughout the year.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در طول سال شاد باشید
[ترجمه گوگل]ممکن است پیوستن شما در طول سال خوشحال باشد
6. The Association holds an annual reunion.
[ترجمه ترگمان]انجمن تجدید دیدار سالانه می کند
[ترجمه گوگل]این انجمن یک پیوند سالانه را برگزار می کند
7. We had a happy reunion after many years.
[ترجمه maryam] پس از سالها یک تجدید دیدار فرخنده داشتیم
[ترجمه ترگمان] بعد از سال ها یه تجدید دیدار شاد داشتیم
[ترجمه گوگل]پس از سالها پیروزی خوشحال شدیم
8. Christmas is a time of reunion.
[ترجمه ترگمان] کریسمس زمان تجدید دیدار - ه
[ترجمه گوگل]کریسمس زمان پیوستن است
9. Our reunion knits up the old friendship.
[ترجمه ترگمان]تجدید دیدار ما، دوستی دیرین را به هم نزدیک می کند
[ترجمه گوگل]پیروزی ما دوستی قدیمی است
10. The college reunion was a great nostalgia trip.
[ترجمه ترگمان]تجدید دیدار دانشکده، سفر خوبی بود
[ترجمه گوگل]بازآموزی کالج سفر نوشتاری عالی بود
11. She was sorely missed at the reunion.
[ترجمه ترگمان]خیلی دلش برای تجدید دیدار تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت از رویارویی از دست رفته بود
12. It was a joyful reunion of all the family.
[ترجمه ترگمان] یه تجدید دیدار شادی بخش بود
[ترجمه گوگل]این یک پیوند شادی از تمام خانواده بود
13. If you don't come to the reunion you'll be sorely missed.
[ترجمه ترگمان]اگر به تجدید دیدار برنگردی شدیدا از دست خواهید رفت
[ترجمه گوگل]اگر شما به احضاریه نرسیده اید، بسیار ناراحت خواهید شد
14. They're having an old boys' reunion next month.
[ترجمه ترگمان]یک ماه دیگر هم یک تجدید دیدار مجدد دارند
[ترجمه گوگل]آنها یک ماه پس از پیروزی پسران قدیم دارند
15. At the reunion I met a friend I hadn't seen for twenty years.
[ترجمه ترگمان]در جلسه تجدید دیدار دوستی را که مدت بیست سال بود ندیده بودم
[ترجمه گوگل]در دیدار من یک دوست را دیدم که بیست سال دیگر دیده بودم