1. an overland route to china
راه زمینی به طرف چین
2. coal is freighted overland from kerman
زغال سنگ از راه خشکی از کرمان حمل می شود.
3. we shipped the goods overland
کالاها را از راه خشکی فرستادیم.
4. The overland route is across some really tough mountains.
[ترجمه ترگمان]راه زمینی در آن سوی کوهی واقعا سخت است
[ترجمه گوگل]مسیر زمینی در برخی کوه ها واقعا سخت است
5. They plan to travel overland to China.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند از راه زمینی به چین سفر کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد سفر به خلیج فارس را دارند
6. Of course, the overland route is much slower than going by air.
[ترجمه ترگمان]البته، مسیر راه زمینی بسیار کندتر از حرکت هوا است
[ترجمه گوگل]البته، مسیر سرزمین مادری بسیار کندتر از سفر هوایی است
7. Overland trucks carry food to market.
[ترجمه ترگمان]کامیون های باربری مواد غذایی را به بازار می برند
[ترجمه گوگل]کامیون های زمینی حمل غذا به بازار می کنند
8. On the Overland Trail he discovered, as most unaccompanied men did, the rigors of housekeeping.
[ترجمه ترگمان]در \"Overland تریل\"، او متوجه شد که اکثر افراد بدون همراهی، سختی های زندگی را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]او در مسیر Overland Trail، همانطور که بسیاری از مردان بیسوادی را انجام داد، کشف کرد که سختگیری در خانه است
9. In 1848 only 400 people emigrated on the Overland Trail to California.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۸ تنها ۴۰۰ نفر در مسیر Overland به کالیفرنیا مهاجرت کردند
[ترجمه گوگل]در سال 1848 تنها 400 نفر در Overland Trail به کالیفرنیا مهاجرت کردند
10. They are coming overland, they are moving by the rivers.
[ترجمه ترگمان]آن ها از راه زمینی می آیند و در حال حرکت به سوی رودخانه ها هستند
[ترجمه گوگل]آنها در سرتاسر زمین می آیند، آنها در حال جریان رودخانه ها هستند
11. They walked overland to the central goldfields of Victoria –Ararat, Ballarat, Castlemaine, and Bendigo –travelling in stages of about 20 miles each day.
[ترجمه ترگمان]آن ها از راه زمینی به the مرکزی (ویکتوریا)- Ararat، Ballarat، کسلمین، و Bendigo - سفر کردند که هر روز حدود ۲۰ مایل در مسیر حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به سمت میدان های طلای مرکزی ویکتوریا آرارات، بالارات، کالدستانه و Bendigo رفتند در حال سفر به مراحل حدود 20 مایل در روز
12. Sediment and phosphorus losses via overland runoff from erosion plots under different land uses were studied in an agricultural watershed in the Taihu Lake area in eastern China.
[ترجمه ترگمان]Sediment و فسفر از طریق رواناب زمینی از طریق رواناب های فرسایش خاک تحت کاربردهای مختلف زمین در یک حوزه کشاورزی در منطقه دریاچه Taihu در شرق چین مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تلفات رسوب و فسفر از طریق روان آب های سطحی از توطئه های فرسایشی تحت استفاده های مختلف زمین در یک حوضه کشاورزی در منطقه دریاچه Taihu در شرق چین مورد مطالعه قرار گرفت
13. Overland transportation, by road or by rail, and applying particularly to transportation from origin depot to port of shipment or from port of arrival to destination depot.
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل ریلی، توسط جاده یا راه آهن، و اعمال خاص برای حمل و نقل از انبار مبدا به بندر ارسال و یا از بندر مقصد به ایستگاه مقصد
[ترجمه گوگل]حمل و نقل زمینی، توسط جاده یا راه آهن، و مخصوصا برای حمل و نقل از انبار مبدا به بندر حمل و نقل یا از بندر ورود به انبار مقصد
14. If meteoric water does not evaporate or run overland, it may seep directly into the ground.
[ترجمه ترگمان]اگر آب از راه خشکی تبخیر نشود و یا از راه زمینی حرکت نکند، ممکن است به طور مستقیم به زمین نفوذ کند
[ترجمه گوگل]اگر آب شهری با آب و هوا تبخیر نداشته باشد، ممکن است مستقیما به زمین نفوذ کند