در مخفی کردن
in hiding
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in a concealed place
جملات نمونه
1. Gray is thought to be in hiding near the France/Italy border.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که گری در نزدیکی مرز فرانسه \/ ایتالیا مخفی شده باشد
[ترجمه گوگل]فکر می کنم خاکستری در نزدیکی مرز فرانسه / ایتالیا پنهان شده است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم خاکستری در نزدیکی مرز فرانسه / ایتالیا پنهان شده است
2. He stayed in hiding for a year.
[ترجمه ترگمان]او برای یک سال مخفی ماند
[ترجمه گوگل]او برای یک سال پنهان شد
[ترجمه گوگل]او برای یک سال پنهان شد
3. The priest remains in hiding after threats by former officials of the ousted dictatorship.
[ترجمه ترگمان]این کشیش پس از تهدیدهای مقامات سابق دیکتاتوری برکنار شده، در اختفا بسر می برد
[ترجمه گوگل]کشیش پس از تهدید مقامات سابق دیکتاتوری خاتمه یافته مخفی شده است
[ترجمه گوگل]کشیش پس از تهدید مقامات سابق دیکتاتوری خاتمه یافته مخفی شده است
4. She was schooled in hiding her emotions.
[ترجمه ترگمان]او برای پنهان کردن احساساتش استاد شده بود
[ترجمه گوگل]او در مخفی کردن احساساتش آموزش داده شد
[ترجمه گوگل]او در مخفی کردن احساساتش آموزش داده شد
5. We have proof positive that he is in hiding.
[ترجمه ترگمان]ما مدرک مثبتی داریم که نشون میده اون قایم شده
[ترجمه گوگل]ما ثابت داریم که او مخفی است
[ترجمه گوگل]ما ثابت داریم که او مخفی است
6. He has just begun his fourth year in hiding.
[ترجمه ترگمان]او تازه چهارمین سال خود را در خفا آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]او چهار سال در پنهان کردنش شروع کرده است
[ترجمه گوگل]او چهار سال در پنهان کردنش شروع کرده است
7. We spent months in hiding.
[ترجمه ترگمان]ماه ها توی قایم شدن بودیم
[ترجمه گوگل]ما چندین ماه در مخفی نگه داشته ایم
[ترجمه گوگل]ما چندین ماه در مخفی نگه داشته ایم
8. He had endured the days in hiding in London and then the boat trip across listening to her talk.
[ترجمه ترگمان]روزها را در مخفی شدن در لندن تحمل کرده بود و سپس سفر قایق به گفتگوی او گوش می داد
[ترجمه گوگل]او روزها را در پنهان شدن در لندن و سپس سفر قایق در گوش دادن به صحبت او تحمل کرد
[ترجمه گوگل]او روزها را در پنهان شدن در لندن و سپس سفر قایق در گوش دادن به صحبت او تحمل کرد
9. Some may have been in hiding, traumatized by the squealing that had filled the afternoon air and then quite abruptly ceased.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بعضی از آن ها قایم شده باشند، به خاطر جیغ the که بعد از ظهر را پر کرده بود و بعد ناگهان کاملا قطع شد
[ترجمه گوگل]برخی ممکن است در پنهان شدن باشند، که توسط صدای انفجاری که هوا بعد از ظهر پر شده است، آسیب دیده است و سپس به طور ناگهانی متوقف شد
[ترجمه گوگل]برخی ممکن است در پنهان شدن باشند، که توسط صدای انفجاری که هوا بعد از ظهر پر شده است، آسیب دیده است و سپس به طور ناگهانی متوقف شد
10. An old upper-hab mind, lurking in hiding behind the new Fist mind?
[ترجمه ترگمان]یه ذهن قدیمی - که در مخفی شدن پشت ذهن new مخفی بوده؟
[ترجمه گوگل]یکی از قدیمی ترین ذهن ها، پنهان کردن در پشت ذهن جدید ذهن است؟
[ترجمه گوگل]یکی از قدیمی ترین ذهن ها، پنهان کردن در پشت ذهن جدید ذهن است؟
11. Only one fertile Genestealer needed to remain alive in hiding to undo all the good work within a few decades.
[ترجمه ترگمان]تنها یک Genestealer حاصلخیز لازم بود که در خفا زنده بماند تا بتواند تمام کاره ای خوب را ظرف چند دهه از بین ببرد
[ترجمه گوگل]تنها یک گنستیلر بارور نیاز به پنهان شدن در تمام کارهای خوب در چند دهه گذشته داشت
[ترجمه گوگل]تنها یک گنستیلر بارور نیاز به پنهان شدن در تمام کارهای خوب در چند دهه گذشته داشت
12. Do you leave spare keys in hiding places outside the house?
[ترجمه ترگمان]کلید یدکی رو تو قایم کردن جاه ای بیرون خونه جا میذاری؟
[ترجمه گوگل]آیا کلید های انحصاری را در مخفی کردن مکان های خارج از خانه رها می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا کلید های انحصاری را در مخفی کردن مکان های خارج از خانه رها می کنید؟
13. But the general was already in hiding on a friends estate.
[ترجمه ترگمان]اما ژنرال در حال مخفی شدن در ملک دوستانی بود
[ترجمه گوگل]اما عمومی در حال حاضر در پنهان کردن در یک املاک دوستانه
[ترجمه گوگل]اما عمومی در حال حاضر در پنهان کردن در یک املاک دوستانه
14. They nevertheless had difficulty in hiding their satisfied smiles.
[ترجمه ترگمان]با این همه، با زحمت لبخند satisfied خود را پنهان می داشتند
[ترجمه گوگل]با این وجود آنها در مخفی کردن لبخند راضی بودند
[ترجمه گوگل]با این وجود آنها در مخفی کردن لبخند راضی بودند
پیشنهاد کاربران
کسی که پیداش نیست، غیبش زده، گم و گور شده
کلمات دیگر: