1. the sun was beginning to sizzle the valley
خورشید داشت شروع می کرد به داغ کردن دره.
2. The sun was beginning to sizzle the land.
[ترجمه p.j] خورشید شروع به گرم کردن زمین کرد
[ترجمه ترگمان]خورشید داشت شروع به جلز و ولز می کرد
[ترجمه گوگل]خورشید شروع به گریه کردن زمین کرد
3. They used to sizzle each other.
[ترجمه ترگمان]یکدیگر را ملامت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها یکدیگر را هضم کردند
4. The bacon began to sizzle in the pan.
[ترجمه NimaTaheri] بیکن شروع به جلز و ولز کردن در ماهیتابه کرد.
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک شروع کرد به جلز و ولز در ماهی تابه
[ترجمه گوگل]بیکن شروع به صدای بوقلمون کرد
5. The second batch had barely begun to sizzle before the first was already gone.
[ترجمه ترگمان]گروه دوم به سختی قبل از اینکه اولین بار از بین برود، شروع به جلز و ولز کرد
[ترجمه گوگل]دومین بار قبل از اینکه اولین بار از بین رفته بود، به سختی شروع به گریه کرد
6. It was enough to fry your brain, to sizzle the boogers in your snout.
[ترجمه ترگمان]کافی بود تا مغزت را سرخ کنند، تا دماغ boogers را به جلز و ولز کنند
[ترجمه گوگل]این به اندازه کافی برای سرخ کردن مغز شما بود، تا بوقلرها را در پستان خود بشوید
7. Sizzle and aroma do not profane the all-pervading stillness.
[ترجمه ترگمان]عطر و عطر و عطری که همه جا را فراگرفته است لعنت نخواهد شد
[ترجمه گوگل]صدای جیر جیر و رایحه فتنه گر همه گیر می کند
8. The sizzle and smell of pork fat greeted us as we sat back down at the garden table.
[ترجمه ترگمان]وقتی پشت میز نشسته بودیم، صدای جلز و ولز و بوی گوشت خوک به ما خوش آمد گفت
[ترجمه گوگل]صدای جیر جیر و بوی چربی گوشت خوک ما را در حالی که در میز باغ نشسته بود به ما آموخت
9. Sales immediately began to sizzle.
[ترجمه ترگمان]فروش به سرعت شروع به جلز و ولز کرد
[ترجمه گوگل]فروش بلافاصله شروع به صدای بلند کرد
10. Other ads deliver strictly technical information, without the sizzle.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات دیگر اطلاعات فنی لازم را ارایه می دهند، بدون این که جلز و ولز کند
[ترجمه گوگل]سایر آگهی ها بدون اطلاع از صدای جیر جیر اطلاعات دقیق فنی ارائه می دهند
11. Wakelate applied a sizzle stick to the sibilant huffing of the gas.
[ترجمه ترگمان]Wakelate به نفس نفس افتاده بود و به نفس نفس افتاده بود
[ترجمه گوگل]Wakelate یک چوب گوزن را به صورت خمیده از گاز تزریق می کند
12. Technical sizzle go a long way towards accomplishing this, but it's far from the whole story.
[ترجمه ترگمان]sizzle فنی یک راه طولانی برای رسیدن به این هدف است، اما خیلی دور از کل داستان است
[ترجمه گوگل]صدای جیر جیر تکنیکی برای رسیدن به این هدف بسیار طولانی است، اما دور از همه داستان است
13. The dry air and blazing sun made the soil crack and sizzle.
[ترجمه ترگمان]هوای خشک و آفتاب سوزان، شکاف خاک را درست کرد و جلز و ولز کرد
[ترجمه گوگل]هوای خشک و خورشید خورشید باعث خراشیدن خاک شد
14. Steam rises from the kettle and the pork chops sizzle, licked by flames from the dripping, igniting fat.
[ترجمه ترگمان]از کتری بخار بلند می شود و تکه های گوشت خوک که جلز و ولز می کنند، با جلز و ولز و جلز و ولز می کنند
[ترجمه گوگل]بخار از کتری و گوشت گوسفند بریده می شود، که از شعله های افتاده از چکه و سوزاندن چربی جلوگیری می کند