(ورزش)، (آمریکا - بیس بال) زدن ((هومران)) در حالی که همه ی بیس ها پر هستند (grand-slammer هم می گویند)، (در بازی بریج) دست برنده، شلم بزرگ، موفقیت کامل، توفیق عظیم، بازی ورق شلم
grand slam
(ورزش)، (آمریکا - بیس بال) زدن ((هومران)) در حالی که همه ی بیس ها پر هستند (grand-slammer هم می گویند)، (در بازی بریج) دست برنده، شلم بزرگ، موفقیت کامل، توفیق عظیم، بازی ورق شلم
انگلیسی به فارسی
موفقیت کامل، توفیق عظیم، (بازی ورق) شلم
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: in bridge, the taking of all thirteen tricks by the bidder. (Cf. little slam.)
• (2) تعریف: in baseball, a home run hit when there is a runner on each base.
• (3) تعریف: the winning of all major sporting contests in a particular sport, esp. a professional one such as golf, in one season.
• (4) تعریف: (informal) a total success.
• winning of the main sporting events in a season; home run with bases loaded (baseball); winning of all the tricks in a hand (bridge)
a grand slam is the achievement of winning all the matches or major tournaments in a season in a particular sport, for example in tennis or rugby.
a grand slam is the achievement of winning all the matches or major tournaments in a season in a particular sport, for example in tennis or rugby.
جملات نمونه
1. It's my first Grand Slam and I was hoping to make a good impression.
[ترجمه ترگمان]این اولین باری بود که من و \"Grand\" بودیم و امیدوار بودم که تاثیر خوبی داشته باشم
[ترجمه گوگل]این نخستین گرند اسلم من بود و من امیدوار بودم که احساس خوبی داشته باشم
[ترجمه گوگل]این نخستین گرند اسلم من بود و من امیدوار بودم که احساس خوبی داشته باشم
2. They won the Grand Slam in 1990.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سال ۱۹۹۰ گرند اسلم شدند
[ترجمه گوگل]آنها Grand Slam را در سال 1990 به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها Grand Slam را در سال 1990 به دست آوردند
3. She won three Grand Slam titles.
[ترجمه ترگمان]او سه قهرمانی گرند اسلم را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او سه عنوان Grand Slam را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او سه عنوان Grand Slam را به دست آورد
4. Martina Navratilova won four consecutive grand slam events, but not in the same year.
[ترجمه ترگمان]مارتینا Navratilova چهار مسابقه متوالی متوالی را برد، اما در همان سال نه
[ترجمه گوگل]مارتینا ناوارتیلووا چهار بار متوالی مسابقات قهرمانی را به دست آورد، اما نه در همان سال
[ترجمه گوگل]مارتینا ناوارتیلووا چهار بار متوالی مسابقات قهرمانی را به دست آورد، اما نه در همان سال
5. Wales won the Grand Slam.
[ترجمه ترگمان]ولز گرند اسلم برنده شد
[ترجمه گوگل]ولز برنده گراند اسلم شد
[ترجمه گوگل]ولز برنده گراند اسلم شد
6. June 2Gwynn hits first inside-the- park grand slam in Padre history.
[ترجمه ترگمان]۲ ژوئن Gwynn اولین بار در داخل پارک grand در تاریخ پدر ضربه می زند
[ترجمه گوگل]ژوئن 2Gwynn اولین بار در داخل پارک بزرگ در تاریخ Padre بازدید
[ترجمه گوگل]ژوئن 2Gwynn اولین بار در داخل پارک بزرگ در تاریخ Padre بازدید
7. He has announced his retirement from Grand Slam tournaments.
[ترجمه ترگمان]او بازنشستگی خود را از تورنمنت گرند اسلم اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]او بازنشستگی خود را از مسابقات گراند اسلم اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]او بازنشستگی خود را از مسابقات گراند اسلم اعلام کرده است
8. Andrews, the first leg of his grand slam.
[ترجمه ترگمان] اندروز، اولین پای of
[ترجمه گوگل]اندروز، اولین قدم از رکورد بزرگ او
[ترجمه گوگل]اندروز، اولین قدم از رکورد بزرگ او
9. Mortimer Barrett captured three of the four Grand Slam singles championships.
[ترجمه ترگمان](مورتیمر برت)سه بار از چهار بار قهرمان گراند اسلم ۲۰۰۹ را بدست آورد
[ترجمه گوگل]مورتیمر برت سه مسابقه مستقل از گرند اسلم را به دست آورد
[ترجمه گوگل]مورتیمر برت سه مسابقه مستقل از گرند اسلم را به دست آورد
10. To win always a Grand Slam is always great.
[ترجمه ترگمان]بردن همیشه یک گرند اسلم همیشه عالی است
[ترجمه گوگل]برای برنده شدن همیشه گرند اسلم همیشه عالی است
[ترجمه گوگل]برای برنده شدن همیشه گرند اسلم همیشه عالی است
11. Hitoshi hit a grand slam in the tournament.
[ترجمه ترگمان]Hitoshi به یک مسابقه بزرگ در مسابقه ضربه زدند
[ترجمه گوگل]هیتوشی در مسابقات قهرمانی بزرگ شکست خورد
[ترجمه گوگل]هیتوشی در مسابقات قهرمانی بزرگ شکست خورد
12. Graf concluded her Grand Slam tennis season by winning Olympic gold.
[ترجمه ترگمان]Graf فصل تنیس گراند اسلم را با برنده شدن مدال طلای المپیک به پایان رساند
[ترجمه گوگل]گرف فصل گرند اسلم تنیس خود را با برنده شدن طلای المپیک به پایان رساند
[ترجمه گوگل]گرف فصل گرند اسلم تنیس خود را با برنده شدن طلای المپیک به پایان رساند
13. His first book was a grand slam for the publishing company.
[ترجمه ترگمان]کتاب اول او به نام \"گرند اسلم\" برای شرکت چاپ و نشر بود
[ترجمه گوگل]اولین کتاب او برای شرکت چاپ و نشر بزرگ بود
[ترجمه گوگل]اولین کتاب او برای شرکت چاپ و نشر بزرگ بود
14. The 22-time Grand Slam singles champion is interrupting her retirement on Tuesday to play with the Houston Wranglers of the World Team Tennis Pro League.
[ترجمه ترگمان]این قهرمان بیست و دو بار در روز سه شنبه بازنشستگی خود را قطع کرد تا با تیم هیوستون راکتز در لیگ برتر پرو بازی کند
[ترجمه گوگل]22 روز قهرمانی تک تیرانداز گراند اسلم، بازنشستگی خود را در روز سه شنبه قطع می کند تا با هوستون Wranglers از تیم جهانی تنیس پی لی بازی کند
[ترجمه گوگل]22 روز قهرمانی تک تیرانداز گراند اسلم، بازنشستگی خود را در روز سه شنبه قطع می کند تا با هوستون Wranglers از تیم جهانی تنیس پی لی بازی کند
پیشنهاد کاربران
جایزه بزرگ
The winning of all of a set of important sports competitions
مسابقه ورزشی مهم
کلمات دیگر: