کلمه جو
صفحه اصلی

undiluted

انگلیسی به فارسی

نابالغ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of diluted.
مشابه: neat, straight

• not diluted, not thinned, not adulterated, not watered-down; complete
an undiluted feeling or quality is very strong and not mixed with any other feeling or quality.
a liquid that is undiluted is concentrated and has not had water added to make it weaker.

جملات نمونه

1. I will look back at this one with undiluted pleasure.
[ترجمه ترگمان]من به این یکی با لذت و افتخار بیشتری نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]من به این یکی با لذت بی نظیر نگاه خواهم کرد

2. I looked back on that time with undiluted pleasure.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان با خوشحالی شدید به آن زمان نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من در آن زمان با لذت بی نظیر نگاه کردم

3. Vinegar but only undiluted white vinegar.
[ترجمه ترگمان]سرکه اما فقط یک سرکه سفید بود
[ترجمه گوگل]سرکه، اما فقط سرکه سفید ناشتا

4. Relief-line, and indeed any use of undiluted black, virtually disappears.
[ترجمه ترگمان]- خط آسودگی، و در حقیقت هر گونه استفاده از سیاه، عملا ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]خط املا و در واقع هر نوع استفاده از سیاه و سفید نابالغ، تقریبا ناپدید می شود

5. Birdsong and rebirth and the sheer undiluted delight of living creatures awaking to face another day.
[ترجمه ترگمان]birdsong و تجدید حیات و لذت محض آن موجودات زنده از خواب بیدار می شدند
[ترجمه گوگل]تولدت مبارک و تولد دوباره و لذت بریدگی بی نظیر موجودات زنده بیدار شدن روزی دیگر

6. The educational experience was undiluted at Black Mountain.
[ترجمه ترگمان]تجربه آموزشی در کوهستان سیاه صادر شده بود
[ترجمه گوگل]تجربه آموزشی در کوه سیاه کوه نابود شد

7. Tobie, who regarded the Patriarch with undiluted horror, felt thankful.
[ترجمه ترگمان]Tobie که با ترس و وحشت به اسقف نگاه می کرد، احساس قدردانی کرد
[ترجمه گوگل]توبی، که پدرسالار را با ترس و وحشت نادیده گرفت، سپاسگزار بود

8. Further coats of varnish should be applied undiluted and with care to avoid runs and an uneven surface.
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از دویدن و صاف کردن سطح ناهموار، coats بیشتر رنگ و روغن باید به کار گرفته شود
[ترجمه گوگل]لاک الکل های اضافی باید بدون رقیق و با اطمینان برای جلوگیری از اجرا و سطح ناهموار استفاده شود

9. Wine was carefully mixed with water, because drinking undiluted wine was considered barbaric.
[ترجمه ترگمان]شراب به دقت با آب مخلوط شده بود، چون نوشیدن شراب undiluted وحشیانه تلقی می شد
[ترجمه گوگل]شراب با دقت با آب مخلوط شد، زیرا شراب نوشیدنی نوشیدنی در نظر گرفته شد وحشیانه

10. This substance, left unchecked or undiluted would kill your fish.
[ترجمه ترگمان]این ماده، بدون چک کردن یا غلیظ شدن، ماهی شما را خواهد کشت
[ترجمه گوگل]این ماده بدون چابکی یا بدون رقیق، ماهی شما را می کشد

11. Sometimes you have a feeling of pure, undiluted terror.
[ترجمه ترگمان]گاهی احساس ترس و وحشت شدید در خود احساس می کنید
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات احساس ترحم خالص و بی نظیری دارید

12. Undiluted fruit juices are acidic in nature.
[ترجمه ترگمان]عصاره میوه های اسیدی در طبیعت اسیدی هستند
[ترجمه گوگل]آبمیوه های غیر آلی دارای ماهیت اسیدی هستند

13. The report had not been received with undiluted enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]این گزارش با شور و شوق بی چون و چرا پذیرفته نشد
[ترجمه گوگل]این گزارش با شور و شوق ناخواسته دریافت نشده است

14. The segment Huiyuan dominates - undiluted OJ - is for pricier products and is relatively small.
[ترجمه ترگمان]بخش Huiyuan غالب است - - برای محصولات pricier است و نسبتا کوچک است
[ترجمه گوگل]بخش Huiyuan غالب - یدلایمخیرات OL - برای محصولات pricier است و نسبتا کوچک است

پیشنهاد کاربران

خالص

https://www. merriam - webster. com/dictionary/undiluted

​ ( of a feeling or quality ) not mixed or combined with anything and therefore very strong

رقیق نشده
اگر مایعی رقیق نشده باشد، آن را با آب مخلوط نکرده اند.
اگر حقیقت یا واقعیت و غیره رقیق نشده باشد، به شیوه ای ساده و واضح بیان می شود، بدون اینکه سعی شود آن را پنهان کند یا پذیرش آن را آسان کند.


کلمات دیگر: