resoundingly

1. The federal party was resoundingly defeated.

[ترجمه ترگمان]حزب فدرال resoundingly شکست خورد
[ترجمه گوگل]حزب فدرال به شدت شکست خورد

2. The heavy timber door closed resoundingly behind her and the heels of her sandals clicked on the stone floors.

[ترجمه ترگمان]در پشت سرش به راحتی بسته شد و پاشنه her روی کف سنگی حک مفرما شد
[ترجمه گوگل]درب چوبی سنگین به شدت پشت سرش بسته بود و پاشنه های صندل او روی کف سنگ کلیک کرد

3. Then the door closed and the key turned resoundingly in the lock.

[ترجمه ترگمان]سپس در بسته شد و کلید را به راحتی در قفل چرخاند
[ترجمه گوگل]سپس درب بسته شد و کلید در قفل به شدت درگیر شد

4. They resoundingly support government programs for the poor.

[ترجمه ترگمان]آن ها از برنامه های دولت برای فقرا حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت از برنامه های دولت برای فقرا حمایت می کنند

5. Leatherdale was hit resoundingly on the side of the head.

[ترجمه ترگمان]Leatherdale به راحتی در کنار سر قرار گرفت
[ترجمه گوگل]Leatherdale به شدت در سمت سر ضربه شد

6. He then so resoundingly denounced his former friend.

[ترجمه ترگمان]پس از آن، resoundingly دوست سابق خود را محکوم کرد
[ترجمه گوگل]او پس از آن به شدت دوست قدیمی خود را محکوم کرد

7. Like Mardi, Pierre is resoundingly unsuccessful, and curiously memorable.

[ترجمه ترگمان]پی یر مانند مارتی به راحتی ناموفق بود و به طرزی عجیب به یاد ماندنی بود
[ترجمه گوگل]مثل ماردی، پییر به شدت ناکام ماند و به طرز شگفت انگیزی به یاد ماندنی بود

8. International trading remains resoundingly successful.

[ترجمه ترگمان]تجارت بین المللی همچنان به موفقیت خود ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]بازرگانی بین المللی همچنان با موفقیت به پایان رسیده است

9. Mr Yeltsin had been expected to win the referendum, but not resoundingly.

[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که آقای یلتسین این رفراندوم را برنده شود، اما نه resoundingly
[ترجمه گوگل]انتظار میرود یلتسین برنده رفراندوم شود، اما نه به زحمت

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران