به اصطلاح، تا اندازه ای، این طور که می گویند
so to speak
به اصطلاح، تا اندازه ای، این طور که می گویند
انگلیسی به فارسی
برای صحبت کردن
انگلیسی به انگلیسی
• one can say, as it were
عبارت ( phrase )
• : تعریف: figuratively speaking; in a manner of speaking.
- He's not the company president, but he's been ruling the roost, so to speak, for as long as I can remember.
[ترجمه pooyaster@gmail] رییس شرکت نیست اما از وقتی یادم میاد، یجورایی همه کاره شرکت بوده
[ترجمه mary] رییس شرکت نیست اما از وقتی یادم میاد، اینطور میشه گفت که ( به عبارتی ) همه کاره شرکت بوده
[ترجمه Parya.mm] رییس شرکت نیست، اما تا اونجا که به خاطر دارم یه جورایی همه ازش حساب می بردند.
[ترجمه ترگمان] او رئیس شرکت نیست، اما به مدت زمانی که به یاد می آورم، بر روی roost حکمرانی می کند[ترجمه گوگل] او رئیس جمهور شرکت نیست، اما تا زمانی که می توانم به یاد داشته باشم، او به عنوان رئیس حاکم است
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] اصطلاحا
جملات نمونه
1. He is, so to speak, a bit too cruel to his wife.
[ترجمه منیژه] اینطور که میگویند، نسبت به همسرش اندکی خشن است.
[ترجمه ترگمان]حرف زدن برای زنش خیلی بی رحمانه است[ترجمه گوگل]او به سخن گفتن به همسرش بیش از حد بی رحم است
2. We have to pull down the barriers, so to speak, of poverty.
[ترجمه mary] ما باید موانع را از بین ببریم، به عبارتی ( یجورایی، اینطور میشه گفت ) فقر را باید از بین برد
[ترجمه ترگمان]ما باید موانع را از بین ببریم، تا بتوانیم از فقر سخن بگوییم[ترجمه گوگل]ما باید موانع را، به عبارت دیگر، از فقر پایین بکشیم
3. The new procedures have been officially christened, so to speak.
[ترجمه ترگمان]این روند جدید به طور رسمی نامگذاری شده است، بنابراین صحبت کردن
[ترجمه گوگل]رویه های جدید رسما تایید شده است، بنابراین صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]رویه های جدید رسما تایید شده است، بنابراین صحبت می کنند
4. Such divisions are not, so to speak, purely academic.
[ترجمه ترگمان]چنین بخش هایی نیستند، بنابراین صحبت کردن کاملا آکادمیک هستند
[ترجمه گوگل]چنین تقسیماتی صرفا علمی نیستند
[ترجمه گوگل]چنین تقسیماتی صرفا علمی نیستند
5. Being in charge of a lethal weapon, so to speak.
[ترجمه ترگمان]، که مسئول یه سلاح کشنده باشه پس باید صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]به عهده گرفتن سلاح مرگبار است
[ترجمه گوگل]به عهده گرفتن سلاح مرگبار است
6. But camped out in their front yard, so to speak, we suddenly felt very exposed.
[ترجمه ترگمان]اما در حیاط جلوی آن ها توقف کردیم و ناگهان احساس کردیم که در معرض دید قرار گرفته ایم
[ترجمه گوگل]اما به تازگی در حیاط جلوی خانه مانده ایم، به طوری که ناگهان خیلی در معرض آن قرار گرفتیم
[ترجمه گوگل]اما به تازگی در حیاط جلوی خانه مانده ایم، به طوری که ناگهان خیلی در معرض آن قرار گرفتیم
7. The whole of life, so to speak, is involved in the pursuit of the good life.
[ترجمه ترگمان]تمام زندگی، برای حرف زدن، در تعقیب زندگی خوب دخیل است
[ترجمه گوگل]تمام زندگی، به عبارت دیگر، در پیگیری زندگی خوب درگیر است
[ترجمه گوگل]تمام زندگی، به عبارت دیگر، در پیگیری زندگی خوب درگیر است
8. It is however, of immense importance, so to speak, from another angle.
[ترجمه ترگمان]با این حال، از یک زاویه دیگر، از اهمیت فراوان برخوردار است
[ترجمه گوگل]با این حال، از اهمیت بسیار زیاد، به طوری که از زاویه دیگر، صحبت کنید
[ترجمه گوگل]با این حال، از اهمیت بسیار زیاد، به طوری که از زاویه دیگر، صحبت کنید
9. What the dickens, so to speak, was he to do?
[ترجمه ترگمان]آن وقت چه غلطی می کرد؟
[ترجمه گوگل]به نظر او دیکنز چه بود؟
[ترجمه گوگل]به نظر او دیکنز چه بود؟
10. Whoever loves becomes humble. Those who love have, so to speak, pawned a part of their narcissism. Sigmund Freud
[ترجمه ترگمان]هر کس که دوست دارد، فروتن می شود کسانی که دوست دارند، پس برای صحبت کردن، بخشی از خودشیفتگی خود را به گرو می گذارند زیگموند فروید
[ترجمه گوگل]هر کس دوست دارد فروتن شود کسانی که دوست دارند، به سخنرانی، بخشی از اعتیاد خود را به اجرا درآورند فروید زیگموند
[ترجمه گوگل]هر کس دوست دارد فروتن شود کسانی که دوست دارند، به سخنرانی، بخشی از اعتیاد خود را به اجرا درآورند فروید زیگموند
11. Code of commerce, so to speak.
[ترجمه ترگمان]قانون تجارت، برای صحبت کردن
[ترجمه گوگل]کد تجارت، به همین ترتیب
[ترجمه گوگل]کد تجارت، به همین ترتیب
12. He could get caught up in the story, so to speak, and little by little begin to forget himself.
[ترجمه ترگمان]می توانست داستان را در این داستان گیر بیاورد، بنابراین حرف زدن و کم کم داشت فراموش می کرد
[ترجمه گوگل]او می تواند در داستان به دست آورد، به طوری که صحبت می کند، و کمی شروع به خود را فراموش کرده ام
[ترجمه گوگل]او می تواند در داستان به دست آورد، به طوری که صحبت می کند، و کمی شروع به خود را فراموش کرده ام
13. Your base of operations, so to speak, has been abstracted from the underlying computer.
[ترجمه ترگمان]پایه و اساس عملیات شما، پس از آن، از کامپیوتر زیرین جدا شده است
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، پایگاه عملیاتی شما از کامپیوتر پایه گرفته شده است
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، پایگاه عملیاتی شما از کامپیوتر پایه گرفته شده است
14. Leese had never let the Huey relax, so to speak.
[ترجمه ترگمان]او هرگز اجازه نداده بود که او را آرام کند و حرف بزند
[ترجمه گوگل]لیس تا به حال هرگز به Huey اجازه نمی دهد استراحت، به طوری که صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]لیس تا به حال هرگز به Huey اجازه نمی دهد استراحت، به طوری که صحبت می کنند
15. They are, so to speak, medications or courses of treatment.
[ترجمه ترگمان]آن ها به اصطلاح، داروها و دوره های درمانی هستند
[ترجمه گوگل]آنها، به عبارت دیگر، داروها و یا دوره های درمان هستند
[ترجمه گوگل]آنها، به عبارت دیگر، داروها و یا دوره های درمان هستند
پیشنهاد کاربران
به عبارت دیگر
به عبارت دیگر، به بیان دیگر
اینجور که میگن ( اصطلاح عامیانه )
به منظور تاکید کردن بر اینکه شخص در حال توصیف کردن موضوع به صورت غیر عادی و یا به صورت تشبیهی است.
به تعبیری - به قولی
۱. به تعبیری . به قولی . میشه گفت که . . . .
۲. به عبارت دیگه
۲. به عبارت دیگه
به قول معروف
معادل in a manner of speaking
( یه جورایی ) میشه گفت، نه حالا کاملاً ولی ( آره اینطوره ) ، اینجور میگن ( با یه جور حالت کنایه آمیز - البته نه صرفا کنایه توهین آمیز )
به تعبیری، به قولی
به تعبیری، به قولی
از قرار معلوم
میشه اینطوری گفت
تو گویی
میشه گفت . . .
گویی . . .
گویی . . .
به عبارت دیگر یا به بیان دیگر
به بیان دیگر
کلمات دیگر: