(کان شناسی) رگه ی اصلی معدن، شاهرگه
mother lode
(کان شناسی) رگه ی اصلی معدن، شاهرگه
انگلیسی به فارسی
(کان شناسی) رگهی اصلی معدن، شاهرگه
مادر گل
مترادف و متضاد
rich source
Synonyms: abundant source, bonanza, Eldorado, gold mine, lode, main vein, pot of gold, rich lode
جملات نمونه
1. The Sharper Image catalog is a mother lode of men's gadgets and toys.
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ تصویری Sharper یک رگه مادر از ابزار و ابزار مردان است
[ترجمه گوگل]کاتالوگ تصویری شفاف، یک تکه مادر از وسایل و اسباب بازی های مردانه است
[ترجمه گوگل]کاتالوگ تصویری شفاف، یک تکه مادر از وسایل و اسباب بازی های مردانه است
2. Her own experiences have provided her with a mother lode of material for her songs.
[ترجمه ترگمان]تجربیات خودش او را با یک منبع نور مادی برای ترانه های او فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]تجارب خود او را با یک مادر مادر از مواد برای آهنگ های او فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]تجارب خود او را با یک مادر مادر از مواد برای آهنگ های او فراهم کرده است
3. The region is a mother lode of potential support for his candidacy.
[ترجمه ترگمان]این منطقه یک رگه مادر از حمایت بالقوه برای نامزدی وی است
[ترجمه گوگل]این ناحیه مادری است که حمایت بالقوه از نامزدی او را دارد
[ترجمه گوگل]این ناحیه مادری است که حمایت بالقوه از نامزدی او را دارد
4. Loggers discovered the region's mother lode of timber in the 1960s and began cutting, especially old-growth pine.
[ترجمه ترگمان]loggers، رگه اصلی درختان را در دهه ۱۹۶۰ کشف کرد و شروع به بریدن، به خصوص کاج کهن سال، کرد
[ترجمه گوگل]چوبگیران در دهه 1960 چوب کاج مادر منطقه را کشف کردند و شروع به بریدن، به خصوص کاج های رشد قدیمی کردند
[ترجمه گوگل]چوبگیران در دهه 1960 چوب کاج مادر منطقه را کشف کردند و شروع به بریدن، به خصوص کاج های رشد قدیمی کردند
5. "Here's the mother lode, " he said. Clearing the sand delicately with his fingers, he laid bare a slender baton of bone, barely eight inches long.
[ترجمه ترگمان]گفت: این طلا است ماسه را با انگشتان خود پاک کرد، با انگشتان باریک و باریک استخوان که به زحمت هشت اینچ بود، روی زمین گذاشت
[ترجمه گوگل]او گفت: 'اینجا مادر مادر است ' با پاک کردن شن و ماسه با انگشتانش، او یک بتنی بلند و باریک از استخوان را به سختی هشت اینچ طول می کشد
[ترجمه گوگل]او گفت: 'اینجا مادر مادر است ' با پاک کردن شن و ماسه با انگشتانش، او یک بتنی بلند و باریک از استخوان را به سختی هشت اینچ طول می کشد
6. It was the mother lode of the remaining kakapo population, and it provided conservationists with another opportunity to rehabilitate the species.
[ترجمه ترگمان]این قسمت از جمعیت باقی مانده جمعیت باقی مانده بود، و برای حفاظت از گونه ها فرصت دیگری برای حفاظت از طرفداران حفظ منابع طبیعی فراهم کرد
[ترجمه گوگل]این جزیره مادر از جمعیت باقیمانده کاکاپو بود و طبیعتگرایان با فرصتی دیگر برای احیای این گونه گونه ها را فراهم ساخت
[ترجمه گوگل]این جزیره مادر از جمعیت باقیمانده کاکاپو بود و طبیعتگرایان با فرصتی دیگر برای احیای این گونه گونه ها را فراهم ساخت
7. The two exceptions are China, the mother lode of Sinic culture, and Vietnam, one of China's oldest disciples, which have yet to join the developed world.
[ترجمه ترگمان]دو استثنا عبارتند از چین، رگه مادر فرهنگ Sinic، و ویتنام که یکی از قدیمی ترین مریدان چین است که هنوز به جهان توسعهیافته ملحق نشده است
[ترجمه گوگل]دو استثناء عبارتند از چین، شاخه مادر فرهنگ سینیک و ویتنام، یکی از قدیمی ترین شاگردان چین که هنوز به جهان توسعه یافته پیوستند
[ترجمه گوگل]دو استثناء عبارتند از چین، شاخه مادر فرهنگ سینیک و ویتنام، یکی از قدیمی ترین شاگردان چین که هنوز به جهان توسعه یافته پیوستند
8. "You're moving the largest mother lode imaginable " said former astronaut Rusty Schweickart cofounder of the B612 Foundation an organization dedicated to protecting Earth from asteroid strikes.
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد سابق به نام cofounder Schweickart of یکی از بنیانگذاران بنیاد B۶۱۲ که به حفاظت از زمین در برابر حملات شهاب اختصاص دارد، گفت: \"شما بزرگ ترین رگه مادر قابل تصور را انتقال می دهید\"
[ترجمه گوگل]فستیوال سابق، رایست شوییکارت، یکی از بنیانگذاران بنیاد B612، سازمان حفاظت از زمین از حملات سیارک است
[ترجمه گوگل]فستیوال سابق، رایست شوییکارت، یکی از بنیانگذاران بنیاد B612، سازمان حفاظت از زمین از حملات سیارک است
9. It has spawned a mother lode of words and phrases that CEOs, financial analysts, and journalists alike have come to rely on to describe most things new in the business world.
[ترجمه ترگمان]آن باعث ایجاد رگه مادر کلمات و عباراتی شده است که مدیران عامل، تحلیلگران مالی و روزنامه نگاران به طور یک سان برای توصیف بیشتر چیزها در دنیای کسب وکار به کار خود ادامه داده اند
[ترجمه گوگل]این مادۀ مادری کلمات و عباراتی را ایجاد کرده است که مدیران اجرایی، تحلیلگران مالی و روزنامه نگاران به طور متقابل به تکیه بر توصیف بیشتر چیزهای جدید در دنیای کسب و کار آمده اند
[ترجمه گوگل]این مادۀ مادری کلمات و عباراتی را ایجاد کرده است که مدیران اجرایی، تحلیلگران مالی و روزنامه نگاران به طور متقابل به تکیه بر توصیف بیشتر چیزهای جدید در دنیای کسب و کار آمده اند
10. "This was the mother lode, " said Matt Weir, a doctoral candidate in the e-crimes and investigation technology lab at Florida State University, where researchers are also examining the data.
[ترجمه ترگمان]مت Weir، یکی از نامزدهای دکترای خود در آزمایشگاه فن آوری اطلاعات و تحقیقات در دانشگاه ایالتی فلوریدا گفت: \" این نقطه اصلی مادر بود در این تحقیق محققان در حال بررسی داده ها هستند \"
[ترجمه گوگل]مت ویر، کاندیدای دکترا در آزمایشگاه های جرم الکترونیکی و آزمایش فن آوری در دانشگاه ایالتی فلوریدا، جایی که محققان نیز داده ها را بررسی می کنند، گفت: 'این پایگاه مادر بود '
[ترجمه گوگل]مت ویر، کاندیدای دکترا در آزمایشگاه های جرم الکترونیکی و آزمایش فن آوری در دانشگاه ایالتی فلوریدا، جایی که محققان نیز داده ها را بررسی می کنند، گفت: 'این پایگاه مادر بود '
11. Its narrow-mindedness, complacency and conformism are the mother lode of material for sitcom writers and novelists.
[ترجمه ترگمان]narrow، complacency و conformism منبع اصلی مادی برای نویسندگان کمدی و رمان نویسان هستند
[ترجمه گوگل]محدودیت ذهنی، خوشبختی و انطباق، مادر مولد مواد برای نویسندگان و رماننویسهای کمیک است
[ترجمه گوگل]محدودیت ذهنی، خوشبختی و انطباق، مادر مولد مواد برای نویسندگان و رماننویسهای کمیک است
12. Its narrow - mindedness, complacency and conformism are mother lode of material for sitcom writers and novelists.
[ترجمه ترگمان]narrow، complacency و conformism منبع اصلی مادی برای نویسندگان کمدی و رمان نویسان هستند
[ترجمه گوگل]محدودیت ذهنی، خوشبختی و انطباق آن، مادر مادر از مواد برای نویسندگان و رماننویسهای کمیک است
[ترجمه گوگل]محدودیت ذهنی، خوشبختی و انطباق آن، مادر مادر از مواد برای نویسندگان و رماننویسهای کمیک است
13. Where you have water ice, you have a potential mother lode for lunar prospecting of hydrogen.
[ترجمه ترگمان]در جایی که یخ آب دارید، شما یک رگه قوی از مادر برای اکتشاف ماه دارید
[ترجمه گوگل]جایی که آب یخ دارید، شما یک گلدان بالقوه برای گشت و گذار در هیدروژن دارید
[ترجمه گوگل]جایی که آب یخ دارید، شما یک گلدان بالقوه برای گشت و گذار در هیدروژن دارید
پیشنهاد کاربران
منبع غنی چیزی ، خصوصاً اگر نایاب باشد.
مثل طلا و . . .
مثل طلا و . . .
mother lode ( زمین شناسی )
واژه مصوب: رگه سار مادر
تعریف: 1. واحد اصلی کانی سازی شده ای که خود ممکن است به لحاظ اقتصادی ارزشمند نباشد، اما رگه های ارزشمند قابل استخراجی از آن منشعب شده باشد 2. ذخیره ای معدنی که کانساری آبرفتی از آن مشتق شده باشد؛ سنگ مادر یک ذخیرة آبرفتی ( placer )
واژه مصوب: رگه سار مادر
تعریف: 1. واحد اصلی کانی سازی شده ای که خود ممکن است به لحاظ اقتصادی ارزشمند نباشد، اما رگه های ارزشمند قابل استخراجی از آن منشعب شده باشد 2. ذخیره ای معدنی که کانساری آبرفتی از آن مشتق شده باشد؛ سنگ مادر یک ذخیرة آبرفتی ( placer )
کلمات دیگر: