کلمه جو
صفحه اصلی

make a scene

انگلیسی به انگلیسی

• throw a fit, make a fuss

جملات نمونه

1. I was mad, but I didn't want to make a scene .
[ترجمه ترگمان]من عصبانی بودم، اما نمی خواستم صحنه بسازم
[ترجمه گوگل]من دیوانه بودم، اما نمی خواستم صحنه ای ایجاد کنم

2. She doesn't like to make a scene before strangers.
[ترجمه ترگمان]دوست ندارد قبل از غریبه ها صحنه را ببیند
[ترجمه گوگل]او دوست ندارد صحنه را قبل از غریبه ها بسازد

3. Quiet, now! Don't make a scene!
[ترجمه ترگمان]! ساکت، زود صحنه نکن!
[ترجمه گوگل]آرام، در حال حاضر! یک صحنه ایجاد نکنید!

4. Nora was determined not to make a scene.
[ترجمه ترگمان]نورا مصمم بود که یه صحنه درست کنه
[ترجمه گوگل]نورا مصمم بود که یک صحنه ایجاد کند

5. Please don't make a scene.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم کاری نکن
[ترجمه گوگل]لطفا صحنه ای ایجاد نکنید

6. I hate it when people make a scene in public.
[ترجمه ترگمان]من از آن متنفرم وقتی که مردم صحنه را در ملا عام می سازند
[ترجمه گوگل]من از آن نفرت دارم وقتی مردم صحنه را عموم می کنند

7. Rather than make a scene, I kept quiet and climbed in the back.
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه صحنه بسازم، ساکت ماندم و از عقب بالا رفتم
[ترجمه گوگل]به جای یک صحنه، من آرام شدم و در پشت صعود کردم

8. De Gaulle was too embarrassed to make a scene of it.
[ترجمه ترگمان]دو گل آنقدر دست پاچه شده بود که نتوانست یک صحنه از آن بسازد
[ترجمه گوگل]د گل برای ایجاد یک صحنه از آن بسیار خجالت زده بود

9. Why did you make a scene in the restaurant?
[ترجمه ترگمان]چرا تو رستوران یه صحنه درست کردی؟
[ترجمه گوگل]چرا صحنه ای در رستوران ایجاد کردید؟

10. The English do not like to make a scene in public.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی ها دوست ندارند که در ملا عام یک صحنه بسازند
[ترجمه گوگل]انگلیسی ها دوست ندارند یک صحنه را به صورت عمومی بسازند

11. Did you make a scene with him again?
[ترجمه ترگمان]دوباره باه اش سر و صدا کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا دوباره صحنه ای با او ایجاد کردید؟

12. Don't make a scene; let's discuss this when we get home.
[ترجمه ترگمان]وقتی رسیدیم خونه راجع به این موضوع بحث می کنیم
[ترجمه گوگل]یک صحنه ایجاد نکنید بیایید در مورد این موضوع بحث کنیم وقتی که ما به خانه می رویم

13. She would be sure to make a scene, and he detested scenes of the very kind.
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که می تواند صحنه را درست کند، و از صحنه های بسیار مهربان نیز بیزار بود
[ترجمه گوگل]او مطمئن خواهد شد که یک صحنه ایجاد کند و صحنه های بسیار متفاوتی را از خود نشان دهد

14. Did you make a scene with her?
[ترجمه ترگمان]باه اش یه صحنه درست کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما صحنه ای با او دارید؟

پیشنهاد کاربران

سر و صدا ایجاد کردن

آبرو ریزی کردن

Don't make a scene
شلوغش نکن

قشقرق به پا کردن

فیلم راه انداختن، فیلمی درست کردن

دادوقال راه انداختن

تابلو کرد

تابلو کردن

تابلو کرد she made a scene in the middle of the ceremony

جار و جنجال راه انداختن، قشقرق به پا کردن

الم شنگه به پا کردن

معرکه گیری


کلمات دیگر: