کلمه جو
صفحه اصلی

truthfully


معنی : راست، از روی صدق و صفا
معانی دیگر : truthful راستگو، صادق

انگلیسی به فارسی

( truthful ) راستگو، صادق، راست، از روی صدق وصفا


صادقانه، راست، از روی صدق و صفا


انگلیسی به انگلیسی

• in a true manner; honestly, candidly; accurately, in a manner that corresponds with reality

مترادف و متضاد

راست (قید)
straight, directly, apeak, truly, baldly, truthfully

از روی صدق و صفا (قید)
truthfully

جملات نمونه

1. I answered all their questions truthfully.
[ترجمه ترگمان]من صادقانه به سوالات آن ها جواب دادم
[ترجمه گوگل]من تمام سوالات خود را به درستی پاسخ دادم

2. I can truthfully say that I have never seen anything quite like it before.
[ترجمه ترگمان]صادقانه بگویم که تا به حال چنین چیزی ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من می توانم صادقانه بگویم که من هرگز آن را قبلا دیده ام

3. He answered as truthfully as he could.
[ترجمه ترگمان]با لحنی صادقانه پاسخ داد:
[ترجمه گوگل]او به همان اندازه که می تواند درست پاسخ دهد

4. He answered frankly and truthfully all my questions.
[ترجمه ترگمان]او صادقانه و صادقانه به تمام سوال های من جواب داد
[ترجمه گوگل]او به صراحت و صادقانه تمام سوالاتم را پاسخ داد

5. She answered all their questions truthfully.
[ترجمه ترگمان]او به پرسش های آنان صادقانه پاسخ می داد
[ترجمه گوگل]او به طور صریح تمام سوالات خود را پاسخ داد

6. The judge adjured him to answer truthfully.
[ترجمه ترگمان]قاضی به او گفت که صادقانه جوابش را بدهد
[ترجمه گوگل]قاضی او را به درستی پاسخ داد

7. Will the Secretary of State answer that question truthfully because it strikes at the very heart of democracy?
[ترجمه ترگمان]آیا وزیر امور خارجه به این سوال پاسخ می دهد که به قلب دموکراسی حمله می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا وزیر امور خارجه به این سوال به درستی جواب می دهد، زیرا در قلب دموکراسی قرار دارد؟

8. Truthfully, the weather in South Florida is supposed to be balmy.
[ترجمه ترگمان]Truthfully، آب و هوا در جنوب فلوریدا به خوبی انتخاب شده است
[ترجمه گوگل]درست است که آب و هوا در جنوب فلوریدا قرار است صمیمی باشد

9. She had pleaded, more than truthfully, a headache, and had settled to read.
[ترجمه ترگمان]او بیش از حقیقت صادقانه التماس کرده بود، سردرد داشت و تصمیم گرفته بود آن را بخواند
[ترجمه گوگل]او بیش از حد صادقانه، سردرد را تقبیح کرده بود و برای خواندن مقرر داشت

10. Truthfully, every person who pays tax should have a covenant.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که مالیات بپردازد باید پیمان داشته باشد
[ترجمه گوگل]درست است که هر فردی که مالیات می دهد باید یک پیمان داشته باشد

11. So answer this question truthfully, lest your smart organization fall into the trap of continuing to outsmart itself.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به این پرسش صادقانه پاسخ دهید تا مبادا سازمان هوشمند تان به دام ادامه دادن به خود outsmart بیفتد
[ترجمه گوگل]بنابراین به صراحت به این سوال پاسخ دهید، تا سازمان های هوشمند شما به دام خود ادامه دهند تا خود را بیرون بکشند

12. But no amphibian can truthfully be described as nimble and for hunting they have to rely on something other than agility their tongue.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ amphibian نمی تواند صادقانه به عنوان چابک توصیف شود و برای شکار باید به چیزی غیر از چابکی زبان آن ها تکیه کند
[ترجمه گوگل]اما هیچ یک از دوزیستان نمی تواند به راستی به عنوان پرشور توصیف و برای شکار آنها باید به چیزی غیر از چابکی زبان خود تکیه می کنند

13. Answer this question truthfully.
[ترجمه ترگمان] به این سوال صادقانه جواب بده
[ترجمه گوگل]به این سوال صادقانه پاسخ دهید

14. I answered her questions truthfully.
[ترجمه ترگمان]به سوالات او صادقانه جواب دادم
[ترجمه گوگل]من صادقانه پاسخ دادم

15. When the gospels are examined scientifically, can we truthfully uphold them as inerrant?
[ترجمه ترگمان]وقتی انجیل به طور علمی مورد بررسی قرار می گیرن، می شه صادقانه بهشون اعتماد کنیم؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که انجیل مورد بررسی علمی قرار می گیرد، آیا می توانیم به راستی آنها را به عنوان غیرقابل انکار تلقی کنیم؟

پیشنهاد کاربران

به درستی

حقیقتا

با صداقت

به شکل درست، به شکل صحیح

صادقانه

از روی صدق و صفا


کلمات دیگر: