کلمه جو
صفحه اصلی

all out


یا همه یا هیچ، کاملا، با همه ی وجود، بامنتهای کوشش، بمقدار زیاد، فراوان، باشدت تمام

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: using every resource or means available.
مترادف: absolute, complete, exhaustive, total, unqualified
مشابه: determined, energetic, mighty, powerful, resolute, thorough, vigorous

- an all-out effort to complete the job in one week
[ترجمه ترگمان] یک تلاش همه جانبه برای تکمیل کار در یک هفته
[ترجمه گوگل] یک تلاش همه جانبه برای تکمیل کار در یک هفته
- an all-out sprint to the finish line
[ترجمه ترگمان] یک سرعت تمام برای خط پایان
[ترجمه گوگل] یک کلیپ بی نهایت به خط پایان

• general, complete, entire, comprehensive
all-out actions are carried out in a very energetic and determined way, usually using all the resources available.
an all-out strike is one in which all the employees refuse to work.

جملات نمونه

1. all-out war
جنگ همه جانبه

2. an all-out assault on racism
هجوم همه جانبه علیه نژادپرستی

3. an all-out effort
سعی بلیغ،کوشش همه جانبه

4. the weather was wrong for an all-out attack
هوا برای یک حمله ی همه جانبه مناسب نبود.

5. The office telephones were all out of order.
[ترجمه ترگمان]دفتر تلفن همه مرتب بود
[ترجمه گوگل]تلفن های اداری تمام شده بودند

6. Who's been messing about with my papers? They're all out of order.
[ترجمه ترگمان]کی داره با کاغذهای من بازی می کنه؟ همه چیز مرتب و منظم است
[ترجمه گوگل]چه کسی با مقالات من آشناست؟ آنها همه چیز را فراموش کرده اند

7. I psyched it all out by myself and decided.
[ترجمه ترگمان]خودم همه چیز رو از خودم در آوردم و تصمیم گرفتم
[ترجمه گوگل]من خودم روحیه خود را از دست دادم و تصمیم گرفتم

8. They will go all out to get exactly what they want.
[ترجمه ترگمان]آن ها همه بیرون می روند تا آنچه را که می خواهند بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را برای دریافت دقیقا همان چیزی می خواهند

9. They're ready to go all out for the Premier League title next season.
[ترجمه ترگمان]آن ها آماده بودند که فصل بعدی لیگ برتر را برای لیگ برتر انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]آنها آماده هستند که فصل آینده فصل لیگ برتر را در اختیار داشته باشند

10. Three weeks before the election the candidates are all out on/at the hustings.
[ترجمه ترگمان]سه هفته قبل از انتخابات، نامزدها در سکوی سخنرانی قرار دارند
[ترجمه گوگل]سه هفته قبل از انتخابات، نامزدهای انتخابات در این انتخابات شرکت می کنند

11. My brother took us all out in his new boat.
[ترجمه ترگمان] برادرم همه ما رو سوار قایق جدیدش کرد
[ترجمه گوگل]برادر من همه ما را در قایق جدید خود برد

12. I'd like to continue this discussion but we're all out of time.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم این بحث رو ادامه بدم، اما وقتمون تموم شد
[ترجمه گوگل]من می خواهم این بحث را ادامه دهم، اما ما تمام وقتمان نیستیم

13. They are all out at sea.
[ترجمه ترگمان]همه بیرون دریا هستند
[ترجمه گوگل]آنها همه در دریا هستند

14. It didn't seem worthwhile writing it all out again.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که ارزش نوشتن را دوباره داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر نمیرسد ارزش آن را نداشته باشد

پیشنهاد کاربران

کامل، حسابی، همه جانبه، از دل و جان، تمام عیار، با تمام وجود، با همه ی قدرت.

تمام عیار مانند جنگ تمام عیار

همه جانبه

تمام عیار

به مقدار زیاد/ همه چیز

سنگ تمام گذاشتن
go all out for

کامل - با تمام توان
مثال :
We made an all - out effort to get the project finished on time
ما تمام توانمون رو گذاشتیم تا پروژه رو سروقت به پایان برسونیم .

من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون
languageyar@

با تمام قوا، با همه توان, تمام عیار
Full scale
Using all available resources
Using one's all strength

No return to the all out viciousness of the afternoon before

باشدّت تمام، باشدّت زیاد، باشدّت بالا
( Exercise )


کلمات دیگر: