کلمه جو
صفحه اصلی

leave of absence


مرخصی، اجازه ی غیبت

انگلیسی به فارسی

مرخصی، اجازهی غیبت


انگلیسی به انگلیسی

• vacation without pay
if you have leave of absence, you have permission to be away from work for a certain period.

مترادف و متضاد

time away from regular job or school


Synonyms: busman's holiday, furlough, leave, liberty, sabbatical, shore leave


جملات نمونه

1. He asked for leave of absence from the army.
[ترجمه ترگمان]از ارتش مرخصی خواست
[ترجمه گوگل]او خواستار عدم حضور در ارتش بود

2. She's been given leave of absence to attend a computer course.
[ترجمه ترگمان]او به مرخصی رفته بود تا به یک مسیر کامپیوتری شرکت کند
[ترجمه گوگل]او به دلیل عدم حضور در یک دوره کامپیوتری، اجازه ترک آن را داده است

3. She asked for leave of absence to attend a funeral.
[ترجمه ترگمان]او از من خواست بدون حضور در مراسم تدفین خداحافظی کنم
[ترجمه گوگل]او خواستار ترک حضور در مراسم تدفین شد

4. They've refused him leave of absence.
[ترجمه ترگمان]از نبودن او امتناع کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها او را ترک کرده اند از غیبت

5. Employers must be told in advance when a leave of absence is foreseeable - such as for the birth of a baby.
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان باید قبل از اینکه عدم حضور قابل پیش بینی باشد، باید به آن ها گفته شود، مانند تولد یک کودک
[ترجمه گوگل]از کارفرمایان باید پیش از آنکه بلافاصله پس از ازدواج پیش بینی شده است - مانند تولد نوزاد

6. Mr Caserta took a leave of absence from the company in March 199
[ترجمه ترگمان]آقای Caserta در ماه مارس ۱۹۹ از شرکت مرخصی گرفت
[ترجمه گوگل]آقای کاسترا در ماه مارس 199 از شرکت خارج شد

7. Jury Service Leave of absence with pay is granted to all employees who are required to attend jury service.
[ترجمه ترگمان]خدمات هییت داوران مرخصی بدون پرداخت به تمام کارمندانی که برای شرکت در خدمات هیات منصفه لازم است، اعطا می شود
[ترجمه گوگل]خدمت هیئت منصفه از پرداخت غرامت به تمام کارکنانی که مجبور به شرکت در هیئت منصفه هستند، اعطا می شود

8. Patrick Brady, 2 took a leave of absence from Gov.
[ترجمه ترگمان]پاتریک بری ۲، ۲ مرخصی را از دولت گرفت
[ترجمه گوگل]پاتریک برادی، 2، از غایب رئیس جمهور، رها شد

9. She took a leave of absence from the company in April and resigned in June.
[ترجمه ترگمان]او در ماه آوریل از شرکت مرخصی گرفت و در ماه ژوئن استعفا داد
[ترجمه گوگل]او در ماه آوریل از کمپانی در کمپ ترک کرد و در ماه ژوئن استعفا داد

10. Arienne is taking a leave of absence to do a Master's degree.
[ترجمه ترگمان]Arienne برای انجام دادن درجه یک استاد، مرخصی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]Arienne در حال ترک تحصیلی برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد است

11. I could take a leave of absence from graduate study for one year and still have my fellowship held for me.
[ترجمه ترگمان]من می توانم یک سال مرخصی بگیرم و هنوز fellowship را برای خودم نگه دارم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک سال از تحصیل فارغ التحصیلان در رشته های تحصیلی گذر کنم و همچنان کمکم را برای من برگزار کنم

12. Morales said his leave of absence from the district runs out May 2
[ترجمه ترگمان]مورالس گفت که مرخصی او از خارج از منطقه در ۲ ماه مه انجام می شود
[ترجمه گوگل]مورالس گفت که مهلت تعطیلات خود را از ناحیه 2 مه مهیا می کند

13. In 1624 he obtained leave of absence from the University and served as a Member of Parliament.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۲۴ he را از دانشگاه به دست آورد و به عضویت پارلمنت درآمد
[ترجمه گوگل]در سال 1624 فارغ التحصیلی از دانشگاه به دست آمد و به عنوان عضو پارلمان خدمت کرد

14. There may be no alternative to leave of absence, even though the nurse can ill afford the loss of income.
[ترجمه ترگمان]ممکن است هیچ جایگزین برای ترک غیبت وجود نداشته باشد، با وجود اینکه پرستار توان مالی از دست دادن درآمد را ندارد
[ترجمه گوگل]ممکن است هیچ جایگزینی برای ترک غیبت وجود نداشته باشد، حتی اگر پرستار بتواند از دست دادن درآمد سالم باشد

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

مرخصی بدون حقوق

ترخیص از کار


کلمات دیگر: