1. There is a slender chance that we can identify the body in the morgue.
احتمال ضعیفی وجود دارد که بتوتنیم جسد داخل سردخانه را شناسایی کنیم
2. Bodies in the morgue are preserved by low temperatures.
اجساد داخل سردخانه در دمایی پایین نگهداری می شوند
3. In the morgue of the New York Times there are biographies of most famous people.
در آرشیو مجله نیویورک تامیز زندگی نامه ی معروفترین شخصیت ها وجود دارد
4. He had to go to the morgue to ID the body.
[ترجمه افسون] او مجبور شد به سردخانه برود تا جسد را شناسایی کند
[ترجمه ترگمان]باید بره سردخونه تا جسد رو شناسایی کنه
[ترجمه گوگل]او مجبور شد به بدن مورگان برود
5. This place is like a morgue.
[ترجمه کوثر طاهریان] این مکان همچون مرده شوی خانه است
[ترجمه ترگمان]اینجا مثل یه سردخونه - ست
[ترجمه گوگل]این مکان مانند یک مرگی است
6. In the Huatulco morgue, the dead men remain unidentified, and their feet provide only cryptic clues about the rebels.
[ترجمه ترگمان]در سردخانه Huatulco، مردان مرده هنوز شناسایی نشده اند و پاهای آن ها تنها سرنخ مرموز در مورد شورشیان را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در مرگان Huatulco، مردگان مرده ناشناخته باقی می مانند، و پای آنها تنها در مورد شورشیان سرنخ های مرموز ارائه می دهد
7. The funeral home brought her directly from the morgue this morning, and she may still be cold.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین او را امروز صبح مستقیما از مرده شوی خانه بیرون آورد، و شاید هنوز سردش باشد
[ترجمه گوگل]خانه مراسم تشییع جنازه او صبح به طور مستقیم از مرگی او را آورد و ممکن است هنوز هم سرد باشد
8. I wonder if they're keeping him in the morgue, by the way?
[ترجمه ترگمان]نمی دانم آیا آن ها او را در سردخونه نگه می دارند یا نه؟
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا آنها به او در مرگی نگهداری می شوند؟
9. The bodies were to be transferred to a morgue, where relatives could come and help identify them.
[ترجمه ترگمان]این اجساد قرار بود به سردخانه انتقال داده شوند که در آنجا بستگان می توانند بیایند و به شناسایی آن ها کمک کنند
[ترجمه گوگل]بدن ها باید به مرگی منتقل شوند، جایی که بستگان می توانند به آنها کمک کنند
10. They are lying in a makeshift morgue, wrapped in brown blankets, and he is still at large.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سردخونه موقت افتاده اند، و در پتوی قهوه ای پیچیده شده اند و او هنوز هم در یک اتاق بزرگ است
[ترجمه گوگل]آنها در یک مورخه موقت دروغ می گویند، در پتو های قهوه ای پیچیده شده اند، و او هنوز هم بزرگ است
11. The reporters have developed a morgue humour to help them to cope.
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران برای کمک به آن ها برای مقابله با آن ها یک طنز سردخانه ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]خبرنگاران یک طنز مورگ را برای کمک به آنها در بر دارد
12. All we saw were the bodies in the morgue and I remember parties carrying them away.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که دیدیم، اجساد توی سردخونه بودن و یادمه که مهمونی اونا رو با خودشون بردن
[ترجمه گوگل]همه ما دیدیم اجساد در مرگی بود و من یادم می آید که احزاب آنها را دور نگه داشته باشند
13. There's a guy we know, works in the morgue, he gets the delivery.
[ترجمه ترگمان]یه یارویی هست که ما میدونیم توی مرده شوی خونه کار میکنه، اون محموله رو دریافت میکنه
[ترجمه گوگل]یک پسر ما می دانیم، در مرگی کار می کند، تحویل می شود
14. It was acutely boring, like living in a morgue.
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته کننده بود مثل زندگی در سردخونه
[ترجمه گوگل]این بسیار خسته کننده بود، مانند زندگی در یک معبد
15. Whatever Deborah would deserve, that morgue was not the place for her.
[ترجمه ترگمان]هر چی \"دبرا\" لیاقتش رو داشت اون سردخونه برای اون جای مناسبی نبود
[ترجمه گوگل]هر Deborah شایسته بود، آن مرگی جایی برای او نبود
16. This pub's a bit of a morgue; let's liven it up with some dancing.
[ترجمه ترگمان]این کافه یک کمی سرد است؛ بیایید با چند تا رقص liven کنیم
[ترجمه گوگل]این میخانه کمی از مرگی است؛ بیایید آن را با برخی از رقص تساوی
17. Ernest Menville: The morgue? She'll be FURIOUS!
[ترجمه ترگمان]خونه \"ارنست Menville\"؟ furious خواهد شد!
[ترجمه گوگل]ارنست منویل: مرگی؟ او بی حوصله خواهد شد!