کلمه جو
صفحه اصلی

dormant


معنی : ساکت، خوابیده
معانی دیگر : خسبیده، در خواب، تعطیل، ناکنش ور، غیرفعال، (به ویژه در مورد آتش فشان و گیاه و بیماری) خفته، خاموش، در کمون، نهفته، (نشان های نجابت خانوادگی) غنوده، (مجازی) پنهان، (جانورشناسی) زمستان خواب، در حال خواب زمستانی، آرمیده، درحال کمون

انگلیسی به فارسی

خوابیده، ساکت، درحال کمون


خاموش، خوابیده، ساکت


انگلیسی به انگلیسی

• inactive, inert, latent, sleeping, sluggish
something that is dormant has not been active or used for a long time.

مترادف و متضاد

ساکت (صفت)
calm, acquiescent, quiet, silent, mute, soothed, imperturbable, still, stilly, dormant, noiseless, reticent, serene, soundless, soft-spoken

خوابیده (صفت)
asleep, sleeping, recumbent, dormant, resting, torpid

inactive; sleeping


Synonyms: abeyant, asleep, closed down, comatose, down, fallow, hibernating, inert, inoperative, latent, lethargic, lurking, on the shelf, out of action, passive, potential, prepatent, quiescent, sidelined, slack, sluggish, slumbering, smoldering, suspended, torpid


Antonyms: active, lively


جملات نمونه

1. a dormant volcano
آتشفشان خاموش (غیرفعال)

2. his dormant love flared again
عشق خفته اش دوباره شعله ور شد.

3. a lion dormant
شیر غنوده

4. his talents were dormant up to the age of twenty, then suddenly they flowered
تا سن بیست سالگی استعدادهای او خفته بودد و سپس ناگهان شکوفا شدد.

5. some diseases stay dormant for a long time
برخی بیماری ها مدت ها در کمون باقی می ماند.

6. thoughts that lie dormant for years
اندیشه هایی که سال ها در خواب می ماند

7. the teacher who interrupted his talk to denounce a dormant student
معلمی که صحبت خود را قطع کرد تا دانشجوی به خواب رفته را سرزنش کند.

8. During the winter the seeds lie dormant in the soil.
[ترجمه ترگمان]در طول زمستان دانه ها در خاک راکد می مانند
[ترجمه گوگل]در فصل زمستان دانه ها در خاک خاموش می شوند

9. The seeds remain dormant until the spring.
[ترجمه hp] دانه ها تا فصل بهار سرازخاک درنمی اورند. .
[ترجمه ترگمان]دانه ها تا بهار خواب می مانند
[ترجمه گوگل]دانه ها تا بهار به حالت تعلیق می روند

10. Her talent might have lain dormant had it not been for her aunt's encouragement.
[ترجمه ترگمان]شاید استعداد او در خواب فرورفته بود، نه برای تشویق عمه اش
[ترجمه گوگل]استعداد او ممکن است در حال خوابیدن بوده باشد، اگر تشویق عمه او نبود

11. These investments have remained dormant for several years.
[ترجمه ترگمان]این سرمایه گذاری ها برای چندین سال راکد مانده است
[ترجمه گوگل]این سرمایه گذاری ها چندین سال باقی مانده است

12. They lie, as dormant as their volcano, stacked up ledge upon ledge.
[ترجمه ترگمان]آن ها، به محض اینکه as خاموش شدند، روی لبه صخره روی هم کپه شدند
[ترجمه گوگل]آنها دروغ می گویند، به عنوان آتشفشان آنها به عنوان خفته، انحنا بالا گذاشته اند

13. Darwin's explanation of bright colour has lain dormant and untested for over a century.
[ترجمه ترگمان]توضیح داروین از رنگ های روشن برای بیش از یک قرن، راکد و آزمایش نشده است
[ترجمه گوگل]توضیح داروین از رنگ های روشن برای مدت بیش از یک قرن از خواب بیدار شده است

14. The bulldozer which had stood dormant for the past two days coughed into life and rumbled towards the prison gates.
[ترجمه ترگمان]The که در دو روز گذشته به خواب رفته بود، سرفه کرد و به طرف دروازه زندان رفت
[ترجمه گوگل]بولدوزر که برای دو روز گذشته به حالت خاموش ایستاده بود به زندگی زل زده و به سمت دروازه های زندان گول زد

15. The higher centers are dormant when we live our lives exclusively within the narrow confines of the personality.
[ترجمه ترگمان]زمانی که ما زندگی خود را به طور انحصاری در محدوده محدود شخصیت زندگی می کنیم، مراکز بزرگ تر غیرفعال هستند
[ترجمه گوگل]مراکز بالاتر، زمانی که ما زندگی خود را صرفا در محدوده محدودی از شخصیت زندگی می کنیم، خفته است

16. New plants arise vegetatively from dormant buds on the short upright rhizome of the main root.
[ترجمه ترگمان]گیاهان جدید از جوانه های خفته در شیار کوتاه عمودی اصلی ریشه می گیرند
[ترجمه گوگل]گیاهان جدید رشد می کنند از جوانه های خفته در ریزوم مو راست راست ریشه اصلی

17. What factors determine whether the virus remains dormant or begins reproduction are still unknown.
[ترجمه ترگمان]عوامل مشخص می کنند که آیا این ویروس راکد مانده است یا شروع به تولید مثل هنوز ناشناخته است
[ترجمه گوگل]عوامل تعیین کننده اینکه آیا ویروس باقی می ماند یا شروع به تولید مثل می کند، هنوز معلوم نیست

The teacher who interrupted his talk to denounce a dormant student.

معلمی که صحبت خود را قطع کرد تا دانشجوی به خواب رفته را سرزنش کند.


a dormant volcano

آتش‌فشان خاموش (غیرفعال)


Some diseases stay dormant for a long time.

برخی بیماری‌ها مدت‌ها در کمون باقی می‌ماند.


a lion dormant

شیر غنوده


His talents were dormant up to the age of twenty, then suddenly they flowered.

تا سن بیست سالگی استعدادهای او خفته بودد و سپس ناگهان شکوفا شدد.


thoughts that lie dormant for years

اندیشه‌هایی که سال‌ها در خواب می‌ماند


His dormant love flared again.

عشق خفته‌اش دوباره شعله‌ور شد.


پیشنهاد کاربران

ساکت, خاموش

ساکت ، خوابیده

در خاموشی فرو رفتن

غیر فعال

The seeds lie dormant in the soil throughout the winter
این بذرها سرتاسر/کل زمستون پنهان در زیر خاک می مونن ( تا بهار که سر برمی آورن )

غیرفعال

– During the winter the seeds lie dormant in the soil
– The dormant volcano has recently shown signs of erupting
– These investments have remained dormant for several years

dormant ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: خفته
تعریف: ویژگی گیاه یا بذر در حالت خفتگی


کلمات دیگر: