دوباره متحد یا یکپارچه کردن یا شدن (رجوع شود به: unite بعلاوه ی re-)، دوباره بهم پیوستن
reunite
دوباره متحد یا یکپارچه کردن یا شدن (رجوع شود به: unite بعلاوه ی re-)، دوباره بهم پیوستن
انگلیسی به فارسی
دوباره بهم پیوستن
اتحاد دوباره
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: reunites, reuniting, reunited
مشتقات: reuniter (n.)
حالات: reunites, reuniting, reunited
مشتقات: reuniter (n.)
• : تعریف: to come or bring together again after a period of separation.
• unite again, reunify, rejoin, bring together again
if you are reunited with your family or friends, you meet them again after being separated from them.
to reunite a divided organization or country means to cause it to be united again.
if you are reunited with your family or friends, you meet them again after being separated from them.
to reunite a divided organization or country means to cause it to be united again.
جملات نمونه
1. The band will reunite for this show only.
[ترجمه ترگمان]گروه فقط برای این نمایش گرد هم می آیند
[ترجمه گوگل]گروه فقط برای این نمایش مجددا متحد خواهند شد
[ترجمه گوگل]گروه فقط برای این نمایش مجددا متحد خواهند شد
2. She is trying her best to reunite with her father.
[ترجمه FooT] او دارد تمام تلاشش را می کند تا با پدرش تجدید دیدار کند
[ترجمه ترگمان]سعی دارد سعی کند که پدرش را دوباره به هم پیوند بدهد[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا با پدرش همگام شود
3. His first job will be to reunite the army.
[ترجمه ترگمان]اولین شغلش این خواهد بود که ارتش را دوباره متحد کند
[ترجمه گوگل]نخستین شغل او ارتش را مجددا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نخستین شغل او ارتش را مجددا خواهد کرد
4. The band will reunite for a US tour.
[ترجمه ترگمان]گروه برای یک تور آمریکایی گرد هم می آیند
[ترجمه گوگل]این گروه برای یک تور ایالات متحده مجددا همکاری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این گروه برای یک تور ایالات متحده مجددا همکاری خواهد کرد
5. There have been rumours that the band will reunite for a world tour.
[ترجمه ترگمان]شایعاتی مبنی بر پیوستن این گروه به یک تور جهانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]شایعاتی مبنی بر این که گروه برای یک تور جهانی مجددا به هم می پیوندند
[ترجمه گوگل]شایعاتی مبنی بر این که گروه برای یک تور جهانی مجددا به هم می پیوندند
6. An attempt to reunite both channels of thought has been made by Adam and Gibbs who have outlined a molecular kinetic theory.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای پیوند دادن هر دو کانال تفکر توسط آدام و گیبس که یک نظریه جنبشی ملکولی را طرح ریزی کرده اند، صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]یک تلاش برای احیای هر دو کانال تفکر توسط آدام و گیبس انجام شده است که یک نظریه جنبشی مولکولی را بیان کرده اند
[ترجمه گوگل]یک تلاش برای احیای هر دو کانال تفکر توسط آدام و گیبس انجام شده است که یک نظریه جنبشی مولکولی را بیان کرده اند
7. The two communities of Samaritans reunite annually at the highlight of their religious year, Passover.
[ترجمه ترگمان]این دو جامعه Samaritans سالانه به مناسبت سال مذهبی خود، عید فصح را به یکدیگر پیوند می دهند
[ترجمه گوگل]دو انجمن ساماریان سالانه در برج سالگرد مذهبی خود، عید فصح را به هم می آمیزند
[ترجمه گوگل]دو انجمن ساماریان سالانه در برج سالگرد مذهبی خود، عید فصح را به هم می آمیزند
8. Make it virtually impossible for families to reunite with their parents, siblings and adult children.
[ترجمه ترگمان]این کار را برای خانواده ها غیرممکن ساخته است که با والدین، خواهر و برادر و فرزندان بالغ خود متحد شوند
[ترجمه گوگل]برای خانواده ها مجددا با والدین، خواهر و برادر و فرزندان بزرگسالان، تقریبا غیرممکن است
[ترجمه گوگل]برای خانواده ها مجددا با والدین، خواهر و برادر و فرزندان بزرگسالان، تقریبا غیرممکن است
9. Bored perhaps, they decided to reunite, doing gigs on their own at first.
[ترجمه ترگمان]شاید آن ها تصمیم گرفته بودند که در ابتدا با قایق خود کنار بیایند
[ترجمه گوگل]شاید آنها نابینا تصمیم به همکاری مجدد داشته باشند، ابتدا در ابتدا خودشان را به کار خود برگزار کنند
[ترجمه گوگل]شاید آنها نابینا تصمیم به همکاری مجدد داشته باشند، ابتدا در ابتدا خودشان را به کار خود برگزار کنند
10. Their new appointments will reunite Mark Baker and Bruce Lack, who first met several years ago on a training ship.
[ترجمه ترگمان]انتصابات جدید آن ها مارک بیکر و بروس لاک را که برای اولین بار چندین سال پیش در یک کشتی آموزشی ملاقات کرده بود، به هم پیوند خواهد داد
[ترجمه گوگل]قرار ملاقات های جدید آنها مارک بیکر و بروس لاک را، که چندین سال پیش در یک کشتی آموزشی ملاقات کرد، دوباره پیوند خواهند داد
[ترجمه گوگل]قرار ملاقات های جدید آنها مارک بیکر و بروس لاک را، که چندین سال پیش در یک کشتی آموزشی ملاقات کرد، دوباره پیوند خواهند داد
11. To create a faster voice, simply reunite actor and action and cut a few words: The committee reviewed the proposal.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد صدای سریع تر، به سادگی یک بازیگر و اکشن را دوباره متحد کنید و چند کلمه را قطع کنید: این کمیته این پیشنهاد را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]برای ایجاد صدای سریع تر، به سادگی بازیگر و عمل را مجددا متوقف کنید و چند کلمه را بریزید کمیته این پیشنهاد را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]برای ایجاد صدای سریع تر، به سادگی بازیگر و عمل را مجددا متوقف کنید و چند کلمه را بریزید کمیته این پیشنهاد را بررسی کرد
12. Jun Pyo and Jan Di reunite on a yacht. He hugs her tightly.
[ترجمه ترگمان]جون دی Pyo و جان دی به یک قایق بادبانی پیوند می خورند محکم او را محکم بغل می کند
[ترجمه گوگل]ژوئن پیو و ژان دی در یک قایق بادبانی دوباره متحد می شوند او را محکم محکم می کند
[ترجمه گوگل]ژوئن پیو و ژان دی در یک قایق بادبانی دوباره متحد می شوند او را محکم محکم می کند
13. Taiwan's best bet for future prosperity is to reunite peacefully with China.
[ترجمه ترگمان]بهترین شرط برای موفقیت آینده تایوان این است که به طور مسالمت آمیز با چین متحد شوند
[ترجمه گوگل]بهترین تعهد تایوانی برای رفاه آینده، برقراری صلح با چین است
[ترجمه گوگل]بهترین تعهد تایوانی برای رفاه آینده، برقراری صلح با چین است
14. Her attempts to reunite with her father may end very unhappily.
[ترجمه ترگمان]تلاش او برای پیوند دادن با پدرش ممکن است با ناراحتی به پایان برسد
[ترجمه گوگل]تلاش او برای پیوستن به پدرش ممکن است بسیار ناراحت کننده باشد
[ترجمه گوگل]تلاش او برای پیوستن به پدرش ممکن است بسیار ناراحت کننده باشد
15. 1981 - Paul Simon and Art Garfunkel reunite for a free concert in New York City's Central Park.
[ترجمه ترگمان]۱۹۸۱ - پل سایمون و آرت Garfunkel برای کنسرت رایگان در پارک مرکزی شهر نیویورک گرد هم می آیند
[ترجمه گوگل]1981 - پل سایمون و هنر گارفونکل برای یک کنسرت رایگان در پارک مرکزی نیویورک متحد شدند
[ترجمه گوگل]1981 - پل سایمون و هنر گارفونکل برای یک کنسرت رایگان در پارک مرکزی نیویورک متحد شدند
پیشنهاد کاربران
دوباره با هم بودن
دور هم جمع کردن
وصال مجدد ( در وصف به هم رسیدن دوباره عشاق بکار میرود )
دیدار دوباره
به هم رسیدن
کلمات دیگر: