وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmological
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
انگلیسی به فارسی
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
کیهان شناسی، وابسته به فلسفه انتظام گیتی
انگلیسی به انگلیسی
• of cosmology (study of the origin and structure of the universe)
جملات نمونه
1. We see, then, that time, in the Orphic cosmological framework, has three valences.
[ترجمه ترگمان]می بینیم که در همان زمان، در چارچوب کیهانی Orphic، سه valences دارد
[ترجمه گوگل]بعدا می بینیم که آن زمان در چارچوب کیهان شناسی Orphic دارای سه ارزش است
[ترجمه گوگل]بعدا می بینیم که آن زمان در چارچوب کیهان شناسی Orphic دارای سه ارزش است
2. This cosmological event was widely reported in the news media, in the wake of which I heard three paradigmatic responses.
[ترجمه ترگمان]این رویداد کیهانی به طور گسترده ای در رسانه های خبری گزارش شد، که در پی آن سه پاسخ پارادایمی را شنیدم
[ترجمه گوگل]این رویداد کیهان شناسی به طور گسترده ای در رسانه های خبری گزارش شد، به طوری که من سه پاسخ پارادایمی را شنیدم
[ترجمه گوگل]این رویداد کیهان شناسی به طور گسترده ای در رسانه های خبری گزارش شد، به طوری که من سه پاسخ پارادایمی را شنیدم
3. Einstein originally proposed a very small cosmological constant in the hope of balancing the tendency of matter to make the universe contract.
[ترجمه ترگمان]انیشتین در اصل یک ثابت کیهانی کوچک را به امید متعادل کردن تمایل ماده برای رسیدن به قرارداد جهان پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، انیشتین یک ثابت کیهانی بسیار کوچک را در امید به تعادل گرایش ماده به ایجاد قرارداد جهان پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، انیشتین یک ثابت کیهانی بسیار کوچک را در امید به تعادل گرایش ماده به ایجاد قرارداد جهان پیشنهاد کرد
4. Mullican, too, continues to create cosmological imagery infused by his intimate relationship with the natural world.
[ترجمه ترگمان]Mullican نیز همچنان به خلق تصاویر کیهانی که از طریق رابطه صمیمانه او با جهان طبیعی القا شده، ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]Mullican همچنان به ایجاد تصاویر کیهانی از طریق رابطه صمیمی خود با جهان طبیعی ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]Mullican همچنان به ایجاد تصاویر کیهانی از طریق رابطه صمیمی خود با جهان طبیعی ادامه می دهد
5. Einstein abandoned the cosmological constant with relief, declaring that its invention had been "my greatest blunder.
[ترجمه ترگمان]انیشتین ثابت کیهانی را با آسودگی ترک کرد و اعلام کرد که اختراع آن بزرگ ترین اشتباه من بوده است
[ترجمه گوگل]انیشتین ثابت باقیمانده را با امداد رها کرد، اعلام کرد که اختراعش 'بزرگترین اشتباه من بود
[ترجمه گوگل]انیشتین ثابت باقیمانده را با امداد رها کرد، اعلام کرد که اختراعش 'بزرگترین اشتباه من بود
6. There is a cosmological arrow of time.
[ترجمه ترگمان]یه پیکان کیهانی وجود داره
[ترجمه گوگل]یک فلش کیهانی از زمان وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک فلش کیهانی از زمان وجود دارد
7. Both the cosmological constant and quintessence fall into the general category of dark energy.
[ترجمه ترگمان]هر دو ثابت کیهانی و quintessence در دسته کلی انرژی تاریک قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]هر دوی کیهانی ثابت و کوانتومی به دسته کلی انرژی تاریک می افتد
[ترجمه گوگل]هر دوی کیهانی ثابت و کوانتومی به دسته کلی انرژی تاریک می افتد
8. Given the cosmological principle, Hubble's law suggested that the universe was expanding. This idea allowed for two opposing possibilities.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اصل کیهانی، قانون هابل نشان داد که جهان در حال گسترش است این ایده دو امکان متضاد را فراهم کرد
[ترجمه گوگل]با توجه به اصل کیهان شناسی، قانون هابل پیشنهاد کرد که جهان در حال گسترش است این ایده برای دو گزینه متضاد امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]با توجه به اصل کیهان شناسی، قانون هابل پیشنهاد کرد که جهان در حال گسترش است این ایده برای دو گزینه متضاد امکان پذیر است
9. Caltech in the fifties was becoming an international centre of cosmological discovery.
[ترجمه ترگمان]در دهه پنجاه در مرکز بین المللی کشف کیهانی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]Caltech در دهه پنجاه تبدیل به مرکز بین المللی کشف کیهان شناسی شد
[ترجمه گوگل]Caltech در دهه پنجاه تبدیل به مرکز بین المللی کشف کیهان شناسی شد
10. On two grounds, then, humans are identical to the world; for this we have both cosmological and anthropological data.
[ترجمه ترگمان]در دو زمینه، انسان ها با جهان یک سان هستند؛ برای این ما هم داده های کیهانی و هم انسان شناسی داریم
[ترجمه گوگل]به دو دلیل، انسان ها با جهان همسان هستند؛ برای این که ما هر دو داده های کیهان شناسی و انسان شناسی است
[ترجمه گوگل]به دو دلیل، انسان ها با جهان همسان هستند؛ برای این که ما هر دو داده های کیهان شناسی و انسان شناسی است
11. In the Orphic cosmogonies, Dionysos was present; thus he has a cosmological location.
[ترجمه ترگمان]در the cosmogonies، Dionysos حضور داشت و در نتیجه دارای یک مکان کیهانی است
[ترجمه گوگل]در دنیای کیهان Orphic، Dionysos حضور داشت؛ بنابراین او یک مکان کیهان شناسی دارد
[ترجمه گوگل]در دنیای کیهان Orphic، Dionysos حضور داشت؛ بنابراین او یک مکان کیهان شناسی دارد
12. These are the terms that are considered to induce chaotic behaviour in these cosmological models.
[ترجمه ترگمان]این ها واژگانی هستند که برای ایجاد رفتار آشفته در این مدل های کیهانی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]این اصطلاحات است که در نظر گرفته شده برای ایجاد رفتار آشوب در این مدل های کیهان شناسی
[ترجمه گوگل]این اصطلاحات است که در نظر گرفته شده برای ایجاد رفتار آشوب در این مدل های کیهان شناسی
13. However, they may provide an explanation of the observed value of one very important quantity: the so-called cosmological constant.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها ممکن است توضیحی از مقدار مشاهده شده یک مقدار بسیار مهم ارایه دهند: ثابت کیهانی
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها ممکن است توضیح ارزش مشاهده شده از یک مقدار بسیار مهم ثابت به اصطلاح کیهانی
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها ممکن است توضیح ارزش مشاهده شده از یک مقدار بسیار مهم ثابت به اصطلاح کیهانی
14. Religions have also often attempted to reduce all human action to stylistic embrace as an expression of cosmological pretensions.
[ترجمه ترگمان]ادیان همچنین تلاش کرده اند تمام فعالیت های انسانی را به عنوان یک تجلی از ادعای کیهانی، کاهش دهند
[ترجمه گوگل]ادیان اغلب تلاش کرده اند تا تمام اقدامات انسانی را به عنوان سبک بیان گرایی به عنوان بیان تظاهرات کیهان شناسی کاهش دهند
[ترجمه گوگل]ادیان اغلب تلاش کرده اند تا تمام اقدامات انسانی را به عنوان سبک بیان گرایی به عنوان بیان تظاهرات کیهان شناسی کاهش دهند
15. One might expect the fluctuations that are implied by quantum mechanics to give a cosmological constant that is very large.
[ترجمه ترگمان]ممکن است انتظار داشته باشد که نوساناتی که توسط مکانیک کوانتومی به کار گرفته می شوند ثابت کیهانی که بسیار بزرگ است را ارایه دهند
[ترجمه گوگل]ممکن است انتظار داشته باشید که نوسانات ناشی از مکانیک کوانتوم به یک ثابت کیهانی تبدیل شود که بسیار بزرگ است
[ترجمه گوگل]ممکن است انتظار داشته باشید که نوسانات ناشی از مکانیک کوانتوم به یک ثابت کیهانی تبدیل شود که بسیار بزرگ است
پیشنهاد کاربران
کیهان شناسی
Cosmological argument = برهان جهان شناختی
در ارتباط با برهان علت اول ( first cause argument ) و نشان دادن اینکه هیچ چیز بی علت از کتم عدم پیدا نیامده است. تلاشی برای نتیجه گیری از سلسله علت ها و معلول ها، و رسیدن به منشا آن ( علتی اصلی و مقدم )
برهانی که از افلاطون تا لایب نیتس، بر فلسفه سایه افکنده بود.
با عصر روشنگری اروپا، هیوم ، دلایل عقلانی این برهان را در کتاب "رساله ای درباره طبیعت آدمی" بشدت نقد کرد. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است.
در ارتباط با برهان علت اول ( first cause argument ) و نشان دادن اینکه هیچ چیز بی علت از کتم عدم پیدا نیامده است. تلاشی برای نتیجه گیری از سلسله علت ها و معلول ها، و رسیدن به منشا آن ( علتی اصلی و مقدم )
برهانی که از افلاطون تا لایب نیتس، بر فلسفه سایه افکنده بود.
با عصر روشنگری اروپا، هیوم ، دلایل عقلانی این برهان را در کتاب "رساله ای درباره طبیعت آدمی" بشدت نقد کرد. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است.
کیهانی
کیهان شناختی
جها ن شناختی
امور دنیوی
امور دنیوی
مربوط به عالم هستی
مربوط به جهان هستی
مربوط به جهان هستی
کاربرد: adj
کیهانی
Cosmological argument
کیهانی
Cosmological argument
کلمات دیگر: