قانون ـ فقه : امیر نشین
emirate
قانون ـ فقه : امیر نشین
انگلیسی به فارسی
امیرنشین
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the office held by an emir.
• (2) تعریف: the territory ruled by an emir.
• state or jurisdiction of an emir (muslim ruler)
an emirate is a country that is ruled by an emir.
an emirate is a country that is ruled by an emir.
جملات نمونه
1. Amal's parents had travelled to the Emirates for the weekend and would not return until Saturday noon.
[ترجمه ترگمان]والدین امل برای آخر هفته به امارات سفر کرده بودند و تا شنبه ظهر بر نمی گردند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر آمال برای تعطیلات آخر هفته به امارات سفر کرده اند و تا روز شنبه ظهر نمی روند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر آمال برای تعطیلات آخر هفته به امارات سفر کرده اند و تا روز شنبه ظهر نمی روند
2. The emirate borrowed capital and labour to make speculative bets on real estate, of which The World is only one outlandish example.
[ترجمه ترگمان]این امیرنشین سرمایه و نیروی کار را برای شرط بندی بر روی املاک و مستغلات به وام گرفته است که جهان تنها یک نمونه عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]ماموریت سرمایه و نیروی کار را قرض گرفت تا شرط املاک و مستغلات را در نظر بگیرد که در آن تنها جهان یک نمونه بی نظیر است
[ترجمه گوگل]ماموریت سرمایه و نیروی کار را قرض گرفت تا شرط املاک و مستغلات را در نظر بگیرد که در آن تنها جهان یک نمونه بی نظیر است
3. After the emirate opened parts of its property market to foreign buyers in 200 prices climbed, fueled by speculative buyers, over-the-top development and light regulation.
[ترجمه ترگمان]پس از این که این امیرنشین بخش هایی از بازار املاک خود را به خریداران خارجی باز کرد، در ۲۰۰ قیمت بالا رفت و به دست خریداران نظری، توسعه برتر و مقررات سبک، دامن زد
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه امارات بخش هایی از بازار املاک خود را به خریداران خارجی در قیمت 200 رسیده بود، با خرید خریداران احتمالی، توسعه و تنظیم نور در سطح بالا، افزایش یافت
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه امارات بخش هایی از بازار املاک خود را به خریداران خارجی در قیمت 200 رسیده بود، با خرید خریداران احتمالی، توسعه و تنظیم نور در سطح بالا، افزایش یافت
4. "We have mujahideen from the time of the emirate, but we have new fighters too, " Mawlawi Jalali told me. "The young are keen to join, but we tell them stay put, finish your madrasa now and then come.
[ترجمه ترگمان]Mawlawi جلالی به من گفت: \" ما از زمان امارت به مجاهدین نیاز داریم، اما ما هم مبارزان جدیدی داریم \"
[ترجمه گوگل]مولوی جلالی به من گفت: 'ما از زمان امارت مجاهدین داریم، اما ما نیز مبارزان جدید هستیم ' جوانان مشتاق پیوستن هستند، اما ما به آنها می گوئیم که ماندن، مدرسه خود را به پایان رسانده و سپس بیا
[ترجمه گوگل]مولوی جلالی به من گفت: 'ما از زمان امارت مجاهدین داریم، اما ما نیز مبارزان جدید هستیم ' جوانان مشتاق پیوستن هستند، اما ما به آنها می گوئیم که ماندن، مدرسه خود را به پایان رسانده و سپس بیا
5. In next - door emirate Abu Dhabi, average home prices fell %.
[ترجمه ترگمان]در ابوظبی بعد از این، میانگین قیمت خانه ها کاهش یافت
[ترجمه گوگل]در خانه بعدی امارات ابوظبی، قیمت خانه های متوسط کاهش یافت٪
[ترجمه گوگل]در خانه بعدی امارات ابوظبی، قیمت خانه های متوسط کاهش یافت٪
6. The emirate does not say how much its fund is worth.
[ترجمه ترگمان]این امارت اصلا نمی گوید که این صندوق چقدر ارزش دارد
[ترجمه گوگل]امارت نمی گوید چقدر صندوق آن ارزش دارد
[ترجمه گوگل]امارت نمی گوید چقدر صندوق آن ارزش دارد
7. The emirate managed to raise $ 25 billion in a two - part bond sale, which was heavily oversubscribed.
[ترجمه ترگمان]این امیرنشین موفق به افزایش ۲۵ میلیارد دلار فروش اوراق قرضه شد که به شدت وابسته به آن بود
[ترجمه گوگل]امارت توانست 25 میلیارد دلار در فروش اوراق قرضه دوجانبه، که به شدت بیش از حد سودمند بود، افزایش یابد
[ترجمه گوگل]امارت توانست 25 میلیارد دلار در فروش اوراق قرضه دوجانبه، که به شدت بیش از حد سودمند بود، افزایش یابد
8. The emirate also has a thriving private - sector middle class, but it consists almost entirely of foreigners.
[ترجمه ترگمان]این امارت دارای یک طبقه متوسط بخش خصوصی است، اما تقریبا به طور کامل از خارجیان تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]امارت همچنین دارای طبقه متوسط رشد بخش خصوصی است، اما تقریبا به طور کامل از خارجی ها تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]امارت همچنین دارای طبقه متوسط رشد بخش خصوصی است، اما تقریبا به طور کامل از خارجی ها تشکیل شده است
9. The Gulf states include Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, Oman, Qatar, and the United Arab Emirates.
[ترجمه ترگمان]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی می باشند
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج عبارتند از ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج عبارتند از ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی
10. The Group invested £ 5 million in the United Arab Emirates to establish two high quality mechanical engineering workshops.
[ترجمه ترگمان]این گروه ۵ میلیون پوند در امارات متحده عربی برای تاسیس دو کارگاه مهندسی مکانیک با کیفیت بالا سرمایه گذاری کرده است
[ترجمه گوگل]این گروه 5 میلیون پوند را در امارات متحده عربی سرمایه گذاری کرد تا دو کارگاه آموزشی مهندسی مکانیک با کیفیت بالا بسازند
[ترجمه گوگل]این گروه 5 میلیون پوند را در امارات متحده عربی سرمایه گذاری کرد تا دو کارگاه آموزشی مهندسی مکانیک با کیفیت بالا بسازند
11. From Egypt, Rice travels to Saudi Arabia and the United Arab Emirate.
[ترجمه ترگمان]رایس از مصر به عربستان سعودی و امارت متحده عربی سفر می کند
[ترجمه گوگل]از مصر، رایس به عربستان سعودی و امارات متحده عربی سفر می کند
[ترجمه گوگل]از مصر، رایس به عربستان سعودی و امارات متحده عربی سفر می کند
12. So, too, would Abu Dhabi: the oil - rich emirate itbe that It'stood squarely behind Dubai.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ابوظبی: امارات ثروتمند نفت خیز itbe که مستقیما در پشت دبی قرار دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، همچنین ابوظبی: امارات غنی از نفت می تواند آن را دقیقا در پشت دبی قرار دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، همچنین ابوظبی: امارات غنی از نفت می تواند آن را دقیقا در پشت دبی قرار دهد
13. The extent of investors' concern about the news from the emirate pushed Britain's leading stock market index down 2%, the biggest daily fall in nearly nine months.
[ترجمه ترگمان]میزان سرمایه گذاران در مورد اخبار از این امیرنشین، شاخص بازار سهام را به میزان ۲ درصد کاهش داد که بزرگ ترین افت روزانه در حدود نه ماه است
[ترجمه گوگل]میزان نگرانی سرمایه گذاران در مورد اخبار از امارت، تحت تاثیر قرار شاخص شاخص سهام بریتانیا 2٪، بزرگترین کاهش روزانه در حدود 9 ماه است
[ترجمه گوگل]میزان نگرانی سرمایه گذاران در مورد اخبار از امارت، تحت تاثیر قرار شاخص شاخص سهام بریتانیا 2٪، بزرگترین کاهش روزانه در حدود 9 ماه است
14. Recently, agriculture authorities detected the pests in the eastern emirate of Al Fujayrah along the coast of the Gulf of Oman.
[ترجمه ترگمان]اخیرا، مقامات کشاورزی، آفات را در امارت شرقی of در امتداد ساحل عمان ردیابی کردند
[ترجمه گوگل]اخیرا مقامات کشاورزی آفات را در امارات شرقی الفجیره در امتداد ساحل خلیج عمان کشف کرده اند
[ترجمه گوگل]اخیرا مقامات کشاورزی آفات را در امارات شرقی الفجیره در امتداد ساحل خلیج عمان کشف کرده اند
15. Chris Davidson of Durham University, who has written a history of the emirate, describes it as a "spongelike economy", designed to absorb foreign money.
[ترجمه ترگمان]کریس داویدسون از دانشگاه دوره ام که تاریخ این امیرنشین را نوشته است، آن را به عنوان یک \"اقتصاد spongelike\" توصیف می کند که برای جذب سرمایه خارجی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کریس دیویدسون از دانشگاه دورام، که تاریخچه امارت را نوشته است، آن را به عنوان یک 'اقتصاد اسفنجی' معرفی می کند، طراحی شده برای جذب پول خارجی
[ترجمه گوگل]کریس دیویدسون از دانشگاه دورام، که تاریخچه امارت را نوشته است، آن را به عنوان یک 'اقتصاد اسفنجی' معرفی می کند، طراحی شده برای جذب پول خارجی
پیشنهاد کاربران
امارت ( عربی )
– the United Arab Emirates
– They had travelled to the Emirates for the weekend
– the United Arab Emirates
– They had travelled to the Emirates for the weekend
emirate ( باستانشناسی )
واژه مصوب: امیرنشین
تعریف: کشوری که یک امیر بر آن حکومت می کند|||متـ . شیخ نشین sheikhdom
واژه مصوب: امیرنشین
تعریف: کشوری که یک امیر بر آن حکومت می کند|||متـ . شیخ نشین sheikhdom
کلمات دیگر: