کلمه جو
صفحه اصلی

push out

پیشنهاد کاربران

به سمت بیرون خارج شدن/کردن، در رفتن، درآوردن

https://idioms. thefreedictionary. com/push out

پراکندن، گستراندن، شکوفا شدن

به طرف بیرون هل دادن

Push out something out of something :
( Phrasal verb )

خارج کردن چیزی از چیزی دیگر
به بیرون راندن چیزی از چیز دیگر

به عنوان مثال :

New words push old words out of use and dictionaries.
کلمات جدید، کلمات قدیمی را از چرخه ی استفاده کردن و از درون دیکشنری ها به بیرون می رانند.
( به عبارت دیگر یعنی : کلمات قدیمی آرام آرام کم کاربرد شده و به مرور زمان، دیگر توسط مردم استفاده نشده و از درون دیکشنری ها و فرهنگ لغت ها نیز حذف می شوند. )



Push someone out :
کسی رو روندن
کسی رو پس زدن


کلمات دیگر: