Push out something out of something :
( Phrasal verb )
خارج کردن چیزی از چیزی دیگر
به بیرون راندن چیزی از چیز دیگر
به عنوان مثال :
New words push old words out of use and dictionaries.
کلمات جدید، کلمات قدیمی را از چرخه ی استفاده کردن و از درون دیکشنری ها به بیرون می رانند.
( به عبارت دیگر یعنی : کلمات قدیمی آرام آرام کم کاربرد شده و به مرور زمان، دیگر توسط مردم استفاده نشده و از درون دیکشنری ها و فرهنگ لغت ها نیز حذف می شوند. )