کلمه جو
صفحه اصلی

insurgent


معنی : متمرد، شورشی
معانی دیگر : گردنکش، یاغی، آدم شورشگر، آدم گردنکش

انگلیسی به فارسی

متمرد، شورشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who uses armed force to rebel against one's own government.
متضاد: loyalist
مشابه: rebel, revolutionary

- Government forces were sent to defeat the insurgents.
[ترجمه ترگمان] نیروهای دولتی برای شکست دادن شورشیان اعزام شدند
[ترجمه گوگل] نیروهای دولتی برای شکست شورشیان فرستاده شدند

(2) تعریف: a member of a group, esp. a political party, who rebels against its policies.
مشابه: renegade, subversive
صفت ( adjective )
(1) تعریف: participating in a revolt; rebellious.
متضاد: loyal
مشابه: mutinous, rebel, rebellious, renegade

- an insurgent army
[ترجمه ترگمان] یک ارتش شورشی
[ترجمه گوگل] یک ارتش شورشی

(2) تعریف: rapidly surging in.

- insurgent waters
[ترجمه ترگمان] آب های شورشی
[ترجمه گوگل] شورشیان آب

• rebel, person who revolts
rising in revolt, mutinous, rebellious; surging up, flooding in (of or like waves)
insurgents are people who are fighting against the government or army of their own country; a formal word.

مترادف و متضاد

متمرد (اسم)
rebel, recalcitrant, outlaw, lawbreaker, insurgent, recusant

شورشی (صفت)
insurgent

rebellious


Synonyms: anarchical, contumacious, disobedient, factious, insubordinate, insurrectionary, mutinous, revolting, revolutionary, riotous, seditious


Antonyms: obedient, subordinate


rebel


Synonyms: agitator, anarch, anarchist, demonstrator, frondeur, insurrectionist, malcontent, mutineer, radical, resister, revolter, revolutionary, revolutionist, rioter


جملات نمونه

1. nayeb hossein and his insurgent men
نایب حسین و مردان شورشی او

2. General Washington led the insurgent forces in the Revolutionary War.
[ترجمه ترگمان]ژنرال واشنگتن نیروهای شورشی را در جنگ انقلابی رهبری کرد
[ترجمه گوگل]ژنرال واشنگتن نیروهای شورشی را در جنگ انقلابی رهبری کرد

3. Insurgent forces were reported advancing in the region.
[ترجمه ترگمان]نیروهای شورشی در این منطقه پیشروی کرده اند
[ترجمه گوگل]نیروهای شورشی در منطقه پیشرفت کرده اند

4. He also organized the insurgent peasants into companies, and instructed them in the use of firearms.
[ترجمه ترگمان]او همچنین روستاییان شورشی را به شرکت ها سازماندهی کرد و به آن ها در استفاده از سلاح های گرم آموزش داد
[ترجمه گوگل]او همچنین دهقانان شورشی را به شرکت ها سازماندهی کرد و آنها را در استفاده از سلاح گرم آموزش داد

5. The marines are pushing into insurgent - held areas in the districts of Nawa and Garmser ( see map ).
[ترجمه ترگمان]تفنگداران دریایی به مناطق تحت کنترل شورشیان در نواحی نوا و Garmser وارد می شوند (نقشه را ببینید)
[ترجمه گوگل]تفنگداران دریایی به مناطق شورشی منتخب در مناطق نووا و گارمسر (نقشه را ببینید) را فشار می دهند

6. Recent insurgent attacks are likely to make banks even more reticent.
[ترجمه ترگمان]حملات اخیر شورشیان احتمالا بانک ها را بدتر می کند
[ترجمه گوگل]حملات شورشی اخیر سبب می شود که بانک ها حتی بیشتر از آن به سر می برند

7. The attack happened yesterday in Mahmoudiya, the Sunni insurgent stronghold about 20 miles south of Baghdad.
[ترجمه ترگمان]این حمله دیروز در Mahmoudiya، پایگاه شورشیان سنی در حدود ۲۰ مایلی جنوب بغداد رخ داد
[ترجمه گوگل]این حمله روز گذشته در محمودیه، قلعه سنی ستیزه جویان حدود 20 مایلی جنوب بغداد رخ داد

8. In a separate development, an Iraqi insurgent group claims to have kidnapped an American security consultant and has threatened to kill him within 48 hours unless all prisoners are released.
[ترجمه ترگمان]در یک توسعه جداگانه، یک گروه شورشی عراقی ادعا می کند که یک مشاور امنیتی آمریکایی را ربوده است و تهدید کرده است که در عرض ۴۸ ساعت او را خواهد کشت مگر اینکه همه زندانیان آزاد شوند
[ترجمه گوگل]در یک تکامل جداگانه، یک گروه شورشی عراق ادعا می کند که یک مشاور امنیتی امریکایی را ربوده و در عرض 48 ساعت تهدید کرده است تا همه زندانیان آزاد شوند

9. Pakistan army gunship helicopters relentlessly pounded insurgent positions since the clashes broke out in the border region a week ago.
[ترجمه ترگمان]بالگردهای توپدار ارتش پاکستان از زمانی که این درگیری ها یک هفته پیش در منطقه مرزی آغاز شد، بی رحمانه مواضع شورشیان را هدف قرار دادند
[ترجمه گوگل]هلیکوپترهای ارتش پاکستان در ارتش پاکستان، پس از وقوع درگیری ها در منطقه مرزی یک هفته پیش، بی رحمانه موضع شورشیان را زخمی کردند

10. There are also two insurgent factions in the game, to let you play as the rebels.
[ترجمه ترگمان]همچنین دو جناح شورشی در این بازی وجود دارد تا به شما اجازه بازی با شورشیان را بدهد
[ترجمه گوگل]همچنین در این بازی دو جناح شورشی وجود دارد که به شما اجازه می دهد به عنوان شورشیان بازی کنید

11. In the face of devastating insurgent fire, the ANA located directly behind Staff Sgt. Miller broke formation and bound away downhill and out of the kill zone, leaving Staff Sgt.
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با آتش سوزی ویرانگر شورشی، ارتش ملی افغانستان به طور مستقیم پشت سر گروهبان میلر واقع شد و از تپه پایین آمد و از منطقه کشت خارج شد و گروهبان را ترک کرد
[ترجمه گوگل]در مقابل آتش سوزی ویرانگر شورشیان، اردوی ملی افغانستان مستقیما در پشت سربازان سپاه واقع شده است میلر شکست را تشکیل داد و دور افتاده و خارج از منطقه کشتن، ترک کارکنان Sgt

12. Another insurgent violence in Iraq has been blamed for more and injuries in Baghdad and Kirkuk.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از خشونت های شورشیان در عراق به خاطر جراحات و جراحات در بغداد و کرکوک مورد سرزنش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از خشونت های شورشیان در عراق به علت بیشتر و صدمات در بغداد و کرکوک سرزنش شده است

13. Faruk says they are threatened both by insurgent and government forces.
[ترجمه ترگمان]فاروق می گوید که آن ها هم توسط نیروهای دولتی و هم توسط نیروهای دولتی تهدید شده اند
[ترجمه گوگل]فاروک می گوید که آنها توسط نیروهای شورشی و دولت تهدید می شوند

14. The insurgent mob assembled at the gate of the city park.
[ترجمه ترگمان]جمعیت شورشیان در دروازه پارک شهر جمع شدند
[ترجمه گوگل]ستون شورشی در دروازه پارک شهر جمع شده است

Nayeb Hossein and his insurgent men

نایب حسین و مردان شورشی او


Two of the insurgents were killed.

دو نفر از شورشیان کشته شدند.


پیشنهاد کاربران

قانون شکن

طغیان گر، شورشی

Insurgent : شورشی
Iraqi insurgency : شورش عراقی

شورشی

– Insurgent forces advanced in the region
– Government forces were sent to defeat the insurgents
– All approaches to the capital are now under the control of the insurgents


کلمات دیگر: