دچار کمبود کارمند، کم کارمند، کم کارمند an understaffed bank یک بانک دچار کمبود کارمند
understaffed
دچار کمبود کارمند، کم کارمند، کم کارمند an understaffed bank یک بانک دچار کمبود کارمند
انگلیسی به فارسی
دچار کمبود کارمند، کم کارمند
کمبود شغلی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: having too few workers.
• inadequately staffed, undermanned, not having enough employees
an understaffed organization does not have enough employees to do its work properly.
an understaffed organization does not have enough employees to do its work properly.
جملات نمونه
1. an understaffed bank
یک بانک دچار کمبود کارمند
2. Many institutions offering child care are understaffed and underequipped.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نهادهایی که مراقبت از کودکان را انجام می دهند، understaffed و underequipped هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مؤسسات ارائه دهنده مراقبت از کودکان کمبود و کمبود دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مؤسسات ارائه دهنده مراقبت از کودکان کمبود و کمبود دارند
3. The 200-year-old jail is overcrowded, understaffed and lacking in basic amenities.
[ترجمه ترگمان]این زندان ۲۰۰ ساله شلوغ، شلوغ است و فاقد امکانات رفاهی اولیه است
[ترجمه گوگل]زندان 200 ساله پرجمعیت، کمبود و کمبود امکانات اولیه است
[ترجمه گوگل]زندان 200 ساله پرجمعیت، کمبود و کمبود امکانات اولیه است
4. The school was overcrowded and desperately understaffed.
[ترجمه ترگمان]مدرسه پر از جمعیت بود و به شدت شلوغ بود
[ترجمه گوگل]مدرسه بیش از حد پر بود و ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]مدرسه بیش از حد پر بود و ناامید کننده بود
5. The school is badly understaffed.
[ترجمه ترگمان]مدرسه به دک نیست
[ترجمه گوگل]مدرسه به شدت کم است
[ترجمه گوگل]مدرسه به شدت کم است
6. The department is understaffed and mismanaged.
[ترجمه ترگمان]اداره پلیس داره از بین میره
[ترجمه گوگل]این کمپانی کم کار و ناسازگار است
[ترجمه گوگل]این کمپانی کم کار و ناسازگار است
7. The cafeteria is a little understaffed.
[ترجمه ترگمان] کافه تریا یکم از نظر ذهنی خیلی کم شده
[ترجمه گوگل]کافه تریا کمی کم است
[ترجمه گوگل]کافه تریا کمی کم است
8. They are cheerful, competent, overworked and understaffed.
[ترجمه ترگمان]آن ها شاد و competent و overworked و زیر نظر دارند
[ترجمه گوگل]آنها شاد، صالح، بیش از حد کار و کم کار هستند
[ترجمه گوگل]آنها شاد، صالح، بیش از حد کار و کم کار هستند
9. Officers at Long Lartin argue they're understaffed since the abolition of overtime.
[ترجمه ترگمان]افسران در لانگ Lartin استدلال می کنند که آن ها از زمان لغو اضافه کاری understaffed شده اند
[ترجمه گوگل]افسران در لانگ لارتین استدلال می کنند که از زمان لغو اضافه کاری بیش از حد کم شده اند
[ترجمه گوگل]افسران در لانگ لارتین استدلال می کنند که از زمان لغو اضافه کاری بیش از حد کم شده اند
10. However, the design team is not uniform, understaffed, creative time delay, and so the problem persists.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تیم طراحی یکنواخت، understaffed، تاخیر زمان خلاق نیست، و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، تیم طراحی یکنواخت نیست، کم و زیاد است، تاخیر زمانی خلاقانه، و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، تیم طراحی یکنواخت نیست، کم و زیاد است، تاخیر زمانی خلاقانه، و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد
11. We are so understaffed that we cannot fulfil any more orders before Christmas.
[ترجمه ترگمان]ما آنقدر احمق هستیم که تا قبل از کریسمس نمی توانیم به هیچ دستور دیگری برسیم
[ترجمه گوگل]ما خیلی کم کار می کنیم که ما نمی توانیم قبل از کریسمس سفارشات بیشتری را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما خیلی کم کار می کنیم که ما نمی توانیم قبل از کریسمس سفارشات بیشتری را انجام دهیم
12. Service is slow because the restaurant is understaffed.
[ترجمه ترگمان]خدمات کند است چون رستوران understaffed است
[ترجمه گوگل]خدمات به دلیل نبود رستوران کم است
[ترجمه گوگل]خدمات به دلیل نبود رستوران کم است
13. The office is understaffed since the secretary left.
[ترجمه ترگمان]این دفتر از زمان سمت چپ دبیر understaffed شده است
[ترجمه گوگل]دفتر دبیرستان کمرنگ شده است زیرا دبیرستان باقی مانده است
[ترجمه گوگل]دفتر دبیرستان کمرنگ شده است زیرا دبیرستان باقی مانده است
14. Of course you are understaffed and we are staffing you up.
[ترجمه ترگمان]البته که تو آزاد شده ای و ما هم در staffing
[ترجمه گوگل]البته شما کم کار نیستید و ما کارمند شما هستیم
[ترجمه گوگل]البته شما کم کار نیستید و ما کارمند شما هستیم
an understaffed Bank
یک بانک دچار کمبود کارمند
پیشنهاد کاربران
They don't have enough employee
E. g. In a recent study, 40% of schools were found to be understaffed
دچار کمبود کارمند
– The office is understaffed at the moment
– Service is slow because the restaurant is understaffed
– The school was overcrowded and desperately understaffed
– The office is understaffed at the moment
– Service is slow because the restaurant is understaffed
– The school was overcrowded and desperately understaffed
کلمات دیگر: