کلمه جو
صفحه اصلی

folksy


معنی : خوش مشرب، عام، عامیانه
معانی دیگر : (عامیانه) خودمانی، خاکی، بی ریا، دوستانه، خودمانی

انگلیسی به فارسی

خوش مشرب، دوستانه، خودمانی


مردمی، خوش مشرب، عامیانه، عام


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: folksier, folksiest
مشتقات: folksiness (n.)
• : تعریف: casually sociable; informal; neighborly; unceremonious.

- The mayor's folksy style won him many votes.
[ترجمه ترگمان] سبک folksy شهردار بسیاری از آرا را به دست آورد
[ترجمه گوگل] سبک مردمی شهردار او رای بسیاری را به دست آورد

• familiar, casual; friendly, sociable
something that is folksy is simple and has a style that is characteristic of folk craft and tradition.

مترادف و متضاد

خوش مشرب (صفت)
pleasant, genial, vivacious, sociable, gaysome, sanguine, chirpy, folksy, chirrupy, chummy

عام (صفت)
vernacular, common, general, illiterate, ignorant, folksy, substandard, slangy

عامیانه (صفت)
vulgar, folksy, slangy

informal, simple


Synonyms: cozy, down-to-earth, homely, homey, low-key, modest, natural, plain, rustic, unassuming, unpretentious


جملات نمونه

1. They wanted the store to have a folksy small-town image.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند که فروشگاه یک تصویر کوچک از شهر داشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند فروشگاه را به یک شهر کوچک کوچک شهر تبدیل کنند

2. The town had a certain folksy charm.
[ترجمه ترگمان] این شهر یه افسون folksy خاص داشت
[ترجمه گوگل]این شهر جذابیت خاصی داشت

3. The book has a certain folksy charm.
[ترجمه ترگمان]این کتاب افسون خاصی داره
[ترجمه گوگل]این کتاب جذابیت خاصی دارد

4. Sermonic and folksy in delivery, Reno did not detail a laundry list of new programs.
[ترجمه ترگمان]رنو و folksy در تحویل، لیست laundry از برنامه های جدید را ذکر نکرده اند
[ترجمه گوگل]رمو و لاتین در تحویل، لیست رختشویی برنامه های جدید را مشخص نکرد

5. The town of Colville has a folksy charm.
[ترجمه ترگمان]شهر کولویل یه طلسم عاشقانه داره
[ترجمه گوگل]شهر کلویل یک جذابیت مردمی دارد

6. They say Alexander is as down-to-earth and folksy as his public persona.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که الکساندر به عنوان شخصیت عمومی خود به زمین و زمین کشیده شده است
[ترجمه گوگل]آنها می گویند الکساندر به عنوان زمین به پایین و folksy به عنوان شخصیت عمومی اش است

7. People were catching on to his folksy, well-informed, no-nonsense approach.
[ترجمه ترگمان]مردم به رویکرد his، informed، و - توجه می کردند
[ترجمه گوگل]مردم به رویکرد مردمی، آگاهانه و بدون انعکاس دست یافتند

8. He was, Carver thought, in his most folksy mood.
[ترجمه ترگمان]کارور با خلق و خوی folksy اندیشید: او بود
[ترجمه گوگل]Carver فکر کرد، او در خلق و خو محبوب ترین خود بود

9. Jeffrey Archer's tireless energy and folksy oratory were much in demand at constituency lunches and dinners.
[ترجمه ترگمان]انرژی خستگی ناپذیر جفری Archer و سخنرانی folksy بسیار مورد تقاضا در ناهار و شام بودند
[ترجمه گوگل]انرژی و خستگی خستگی ناپذیر جفری آرچر در بخش های ناهار و ناهار خوری بسیار مورد نیاز بود

10. Cynics might have said we were too folksy.
[ترجمه ترگمان]ممکنه گفته باشه ما خیلی حواسمون بهش هست
[ترجمه گوگل]ممکن است Cynics گفته باشد ما بیش از حد عادی هستیم

11. That's more than a folksy aphorism when it comes to infectious diseases.
[ترجمه ترگمان]این حرف بیش از یک جمله ساده است هنگامی که به بیماری های عفونی می رسیم
[ترجمه گوگل]وقتی که به بیماری های عفونی می آید، بیشتر از نوعی آزار و اذیت است

12. There was even a wonderful folksy interlude mid-meal, when a group of men in the queue burst into an a cappella song, and then gave the stage to an accordionist, who played a sweet, sad melody.
[ترجمه ترگمان]حتی یک interlude folksy هم در وسط غذا وجود داشت که گروهی از مردان در صف شروع به خواندن ترانه cappella کردند و سپس صحنه را به an که یک ملودی شیرین و غمگین می نواخت، داد
[ترجمه گوگل]حتی یک میان وعده غذای شگفت انگیز هم وجود داشت، زمانی که یک گروه از مردان در صفوف یک آهنگ کاپلایی را پشت سر گذاشتند و سپس صحنه را به یک ساز اکونومیست که یک ملودی شیرین و غم انگیز بود، ارائه داد

13. You see, he didn't offer a lot of folksy anecdotes.
[ترجمه ترگمان]ببین، اون داستان های عاشقانه زیادی رو پیشنهاد نداد
[ترجمه گوگل]می بینید، او بسیاری از داستان های مردمی را ارائه نمی دهد

14. Jokes like that are part of my folksy charm.
[ترجمه ترگمان]جوک مثل اون بخشی از افسون my
[ترجمه گوگل]جوک هایی مثل این بخشی از جذابیت مردمی هستند

پیشنهاد کاربران

بی شیله پیله وهمه پسند


کلمات دیگر: