کلمه جو
صفحه اصلی

last minute

انگلیسی به فارسی

آخرین لحظه


انگلیسی به انگلیسی

• a last-minute action is done just before something else which is planned to happen at a fixed time.

جملات نمونه

1. I got a cheap flight at the last minute.
[ترجمه ترگمان] من آخرین لحظه یه پرواز ارزون خریدم
[ترجمه گوگل]من در آخرین لحظه یک پرواز ارزان دریافت کردم

2. Tennant scored in the last minute of the match.
[ترجمه ترگمان]Tennant در دقیقه آخر مسابقه گل زد
[ترجمه گوگل]تینانت در آخرین لحظه از مسابقه گل زد

3. I bottled out of phoning him at the last minute.
[ترجمه ترگمان]در یک دقیقه آخر، من به او تلفن کردم
[ترجمه گوگل]من در آخرین لحظه از تماس با او بی خبر بودم

4. They only told me at the last minute that they couldn't come.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط در آخرین لحظه به من گفتند که نمی توانند بیایند
[ترجمه گوگل]آنها در آخرین لحظه به من گفتند که نمی توانند بیافتند

5. The plan/flight had to be aborted at the last minute.
[ترجمه ترگمان]برنامه \/ پرواز باید در دقیقه آخر قطع شود
[ترجمه گوگل]برنامه / پرواز باید در آخرین لحظه قطع شود

6. The wedding was cancelled at the last minute.
[ترجمه ترگمان]مراسم عروسی در آخرین لحظه لغو شد
[ترجمه گوگل]عروسی در آخرین لحظه لغو شد

7. At the last minute I decided to go, so I flung a few clothes together and left.
[ترجمه ترگمان]در آخرین لحظه تصمیم گرفتم که بروم، بنابراین چند تا لباس به هم ریختم و رفتم
[ترجمه گوگل]در آخرین لحظه تصمیم گرفتم بجنگم، بنابراین چند لباس را به هم زد و رفتم

8. A penalty in the last minute of the game levelled the score 2
[ترجمه ترگمان]یک پنالتی در دقیقه آخر بازی امتیاز ۲ را بدست آورد
[ترجمه گوگل]مجازات در آخرین لحظه بازی، نمره 2 را به دست آورد

9. The last minute goal sent the fans into raptures.
[ترجمه ترگمان]آخرین گل دقیقه هواداران را به وجد آورد
[ترجمه گوگل]هدف آخرین لحظه طرفداران را به رپتورها فرستاد

10. At the last minute, the two men decided to go along.
[ترجمه ترگمان]در آخرین لحظه، دو مرد تصمیم گرفتند که با هم بروند
[ترجمه گوگل]در آخرین لحظه، دو مرد تصمیم به رفتن داشتند

11. At the last minute, we roped in a couple of spectators to complete the team.
[ترجمه ترگمان]در دقیقه آخر، ما دو نفر تماشاچی را برای تکمیل این تیم به عمل آوردیم
[ترجمه گوگل]در آخرین لحظه، ما چند نفر از تماشاچیان را برای تکمیل تیم خالی کردیم

12. Don't leave everything till the last minute.
[ترجمه ترگمان]تا دقیقه آخر همه چیز را ترک نکن
[ترجمه گوگل]همه چیز را تا آخرین دقیقه ترک نکنید

13. The goalkeeper made a great save in the last minute of the match.
[ترجمه ترگمان]دروازه بان در دقیقه آخر مسابقه یک ذخیره عظیم به دست آورد
[ترجمه گوگل]دروازه بان در آخرین لحظه بازی، نجات داد

14. At the last minute, they tacked on a couple of extra visits to my schedule.
[ترجمه ترگمان]در آخرین لحظه، آن ها چند بار به برنامه من رفتند
[ترجمه گوگل]در آخرین لحظه، آنها با دو دیدار اضافی به برنامه من برخورد کردند

پیشنهاد کاربران

لحظه آخر - لحظه آخری
A last minute tour
تور لحظه آخری

I know this is last minute میدونم که لحظه آخره

لحظه آخری
دقیقه نود

لحظه آخری

دقیقه نود , لحظه آخر

# last - minute decision
# At the last minute I decided to go
# He scored in the last minute of the match
# The meeting was cancelled at the last minute


کلمات دیگر: