دانش هیپنوتیزم، انگیخت خواب شناسی، علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
hypnotism
دانش هیپنوتیزم، انگیخت خواب شناسی، علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
انگلیسی به فارسی
علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an act or the science of inducing hypnosis.
• (2) تعریف: the condition of hypnosis.
• process of hypnotizing; hypnotic state
hypnotism is the same as hypnosis.
hypnotism is the same as hypnosis.
مترادف و متضاد
bewitchment
Synonyms: hypnosis, suggestion, mesmerism, hypnotherapy, deep sleep, spell-casting, fascination, hypnonanalysis, autohypnosis
جملات نمونه
1. She saw a psychiatrist who used hypnotism to help her deal with her fear.
[ترجمه ترگمان]او یک روان پزشک دید که از هیپنوتیزم استفاده کرد تا با ترس او روبرو شود
[ترجمه گوگل]او یک روانپزشک را دید که از هیپنوتیزم برای کمک به او برای مقابله با ترسش استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او یک روانپزشک را دید که از هیپنوتیزم برای کمک به او برای مقابله با ترسش استفاده کرد
2. The patient was brought into a condition of hypnotism.
[ترجمه ترگمان]بیمار دچار هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه گوگل]بیمار به حالت هیپنوتیزم آورده شد
[ترجمه گوگل]بیمار به حالت هیپنوتیزم آورده شد
3. Some people try hypnotism to cure themselves of addictions.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد سعی می کنند اعتیاد خود را درمان کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم به هیپنوتیزم اجازه می دهند تا خود را از اعتیاد درمان کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم به هیپنوتیزم اجازه می دهند تا خود را از اعتیاد درمان کنند
4. He was interested in hypnotism and could put people into trances.
[ترجمه ترگمان]او به هیپنوتیزم علاقه داشت و می توانست مردم را به trances وادارد
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به هیپنوتیزم بود و می توانست مردم را به ترسی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به هیپنوتیزم بود و می توانست مردم را به ترسی تبدیل کند
5. We listened in a kind of frozen hypnotism to this cold, stabbing voice.
[ترجمه ترگمان]ما به نوعی هیپنوتیزم یخ زده به این صدای سرد و تیز گوش دادیم
[ترجمه گوگل]ما به نوعی هیپنوتیزم یخ زده به این صدای خنک و سرگردان گوش دادیم
[ترجمه گوگل]ما به نوعی هیپنوتیزم یخ زده به این صدای خنک و سرگردان گوش دادیم
6. I have written of hypnotism with fear and trepidation.
[ترجمه ترگمان]من از هیپنوتیزم با ترس و وحشت نوشته ام
[ترجمه گوگل]من از هیپنوتیزم با ترس و ترس نوشته ام
[ترجمه گوگل]من از هیپنوتیزم با ترس و ترس نوشته ام
7. We are not by any means practicing hypnotism.
[ترجمه ترگمان]ما به هیچ وجه هیپنوتیزم کردن هیپنوتیزم نیستیم
[ترجمه گوگل]ما به هیچ وجه به هیپنوتیزم عمل نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما به هیچ وجه به هیپنوتیزم عمل نمی کنیم
8. He was a sometime master of hypnotism.
[ترجمه ترگمان]او استاد هیپنوتیزم بود
[ترجمه گوگل]او بعدها استاد هیپنوتیزم بود
[ترجمه گوگل]او بعدها استاد هیپنوتیزم بود
9. Although biofeedback and hypnotism seem to benefit some patients, such services are not often readily available.
[ترجمه ترگمان]اگرچه به نظر می رسد که biofeedback و hypnotism به برخی از بیماران سود می برند، چنین خدماتی اغلب به آسانی در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]اگر چه به نظر می رسد که بیوتفرمی و هیپنوتیزم برای برخی از بیماران مفید باشد، این خدمات اغلب به آسانی در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]اگر چه به نظر می رسد که بیوتفرمی و هیپنوتیزم برای برخی از بیماران مفید باشد، این خدمات اغلب به آسانی در دسترس نیستند
10. Hypnotism is banned by public schools in San Diego.
[ترجمه ترگمان]hypnotism توسط مدارس عمومی در سن دیگو ممنوع شده است
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم توسط مدارس دولتی در سن دیه ممنوع است
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم توسط مدارس دولتی در سن دیه ممنوع است
11. He performed hypnotism on this patient.
[ترجمه ترگمان]او hypnotism را روی این بیمار انجام داد
[ترجمه گوگل]او هیپنوتیزم را بر روی این بیمار انجام داد
[ترجمه گوگل]او هیپنوتیزم را بر روی این بیمار انجام داد
12. Inflation is the autosuggestion, the hypnotism, the anesthetic, that has dulled the pain of the operation for him.
[ترجمه ترگمان]تورم is است، hypnotism، بی حسی، و درد عمل جراحی را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تورم پیشگویی خودکار، هیپنوتیزم، بیهوشی است که درد عملیات را برای او خالی کرده است
[ترجمه گوگل]تورم پیشگویی خودکار، هیپنوتیزم، بیهوشی است که درد عملیات را برای او خالی کرده است
13. Clairvoyance, clairaudience, dreams, hypnotism, point the way to a better understanding of the history and depth of the human mind and soul.
[ترجمه ترگمان]clairvoyance، clairaudience، رویاها، hypnotism، راه را به درک بهتر از تاریخ و عمق ذهن و روح انسان اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]قحطی، آرامش، رویاها، هیپنوتیزم، راه را برای درک بهتر تاریخ و عمق ذهن و روح انسان نشان می دهد
[ترجمه گوگل]قحطی، آرامش، رویاها، هیپنوتیزم، راه را برای درک بهتر تاریخ و عمق ذهن و روح انسان نشان می دهد
14. Dulcy also saw a psychiatrist who used hypnotism to help her deal with her fear.
[ترجمه ترگمان]Dulcy همچنین یک روانشناس را دیده که از هیپنوتیزم استفاده می کرد تا با ترس او روبرو شود
[ترجمه گوگل]دالتی همچنین روانپزشکی را دید که از هیپنوتیزم برای کمک به او در ترسش استفاده کرد
[ترجمه گوگل]دالتی همچنین روانپزشکی را دید که از هیپنوتیزم برای کمک به او در ترسش استفاده کرد
پیشنهاد کاربران
خواب وارگی ، خواب نمایی
خوابگری ، خواب کردگی ، خواب انگیزی ، خواب القایی
خوابگری ، خواب کردگی ، خواب انگیزی ، خواب القایی
هیپنوتیزم
# He performed hypnotism on this patient
# Some people try hypnotism to cure themselves
# He performed hypnotism on this patient
# Some people try hypnotism to cure themselves
کلمات دیگر: