کلمه جو
صفحه اصلی

poltergeist


شبح، روح (به ویژه روحی که صداهای اسرار آمیز ایجاد می کند)

انگلیسی به فارسی

شبح، روح (به‌ویژه روحی که صداهای اسرار آمیز ایجاد می‌کند )


کلاهبرداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a supernatural presence that manifests itself by making noises and causing objects to move.

• spirit, ghost; spirit that announces its presence by making noises causing other disturbances (german)
a poltergeist is an invisible force which is believed to move furniture or throw objects around, and which is often thought of as a type of ghost.

مترادف و متضاد

ghost


Synonyms: apparition, appearance, banshee, demon, doppelganger, haunter, kelpie, phantasm, phantom, revenant, specter, spirit, spook, vision, visitor


جملات نمونه

1. Alison says the poltergeist has tried to smother her boyfriend in their terraced house.
[ترجمه ترگمان]آلیسون میگه the سعی کرده که دوست پسرش رو در terraced خفه کنه
[ترجمه گوگل]آلیسون می گوید پلیتبرگ سعی کرده است دوست پسر خود را در خانه تراس خود را ببوسد

2. Though many poltergeist influences can be explained in this way, what of those which happen in empty, uninhabited properties?
[ترجمه ترگمان]اگر چه بسیاری از این poltergeist در این روش می توانند توضیح داده شوند، اما چه چیزهایی در خواص خالی و غیر مس رخ می دهند؟
[ترجمه گوگل]اگر چه بسیاری از تأثیرات کلرگریست را می توان به این طریق توضیح داد، چه کسانی از آن چه در خواص خالی، غیر مسکونی اتفاق می افتد؟

3. The main features marking the presence of a poltergeist are moving objects, electrical high jinks, or mysterious noises.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اصلی که حضور یک روح مزاحم را مشخص می کنند اشیا در حال حرکت، شوک الکتریکی زیاد یا صداهای مرموز هستند
[ترجمه گوگل]ویژگی های اصلی که نشان دهنده حضور یک پلی استر است، اجسام متحرک، جینک های الکتریکی بالا یا صداهای مرموز هستند

4. Clark says the poltergeist scatters pots and pans over the kitchen floor, opens locked doors and frightens the family dog.
[ترجمه ترگمان]کلارک می گوید که روح مزاحم دیگ و pans را در کف آشپزخانه پراکنده می کند، درها را باز می کند و سگ خانواده را می ترساند
[ترجمه گوگل]کلارک می گوید پلیت استرین گربه ها گلدان ها و تابه را روی کف آشپزخانه باز می کند، درب های قفل شده را باز می کند و سگ خانوادگی را هراس می دهد

5. To them, Princess Alice was like a mischievous poltergeist with attention deficit disorder: she did things because she wanted to, and that's that.
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، شاهزاده خانم، مثل یک روح مزاحم با کسر درآمد، با توجه به مشکلات کم کسری: او کارها را انجام داد، چون خودش می خواست، و همین
[ترجمه گوگل]به آنها شاهزاده خانم آلیس مانند یک ترسناک خجالتی با اختلال نقص توجه بود که او چیزهایی را به خاطر آنکه می خواست، انجام می داد و همین طور است

6. Other stories spoke of poltergeist effects such as objects being thrown around the house and objects of the dead person mysteriously moving.
[ترجمه ترگمان]داستان های دیگری از تاثیر ارواح مانند اشیا دور خانه و اشیا بی جان فرد مرده به طرز مرموزی تکان می خورد
[ترجمه گوگل]داستان های دیگر از اثرات کلفت کننده مانند اشیاء در اطراف خانه و اجسام شخص مرده که به طور اسرار آمیز حرکت می کنند سخن می گویند

7. This poltergeist activity has been occurring for a while now, but I wasn't expecting to see this much activity caught on video.
[ترجمه ترگمان]این فعالیت پر از ارواح برای مدتی در حال رخ دادن است، اما من انتظار نداشتم که این فعالیت زیاد در ویدئو حضور داشته باشد
[ترجمه گوگل]این فعالیت چند ساله در حال حاضر برای چندین بار رخ داده است، اما انتظار نداشتم که این فعالیت بسیار زیادی را در ویدیو مشاهده کنم

8. In some cases, the poltergeist is malignant, sexually violating its victim as a form of terror or control.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، poltergeist بدخیم است و قربانی خود را به عنوان شکلی از ترور یا کنترل از نظر جنسی نقض می کند
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، پلیترگیست بدخیم است، از لحاظ جنسی به عنوان یک نوع ترور یا کنترل، قربانی را نقض می کند

9. Roll contends that poltergeist phenomena are unconsciously caused by an individual or living "agent" who is often under some degree of stress or anxiety.
[ترجمه ترگمان]رول ادعا می کند که این پدیده روح مزاحم به طور ناخودآگاه توسط یک فرد یا عامل زنده که اغلب تحت درجاتی از استرس یا اضطراب است، ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]رول ادعا می کند که پدیده های پلسترئیست ناخودآگاه توسط یک فرد یا عامل 'زندگی' ایجاد می شود که اغلب تحت برخی از میزان استرس یا اضطراب قرار می گیرد

10. The restless spirit of a deceased person, a poltergeist is a ghost that is heard and felt rather than seen.
[ترجمه ترگمان]روح بی قرار یک فرد مرحوم، یک روح، روح یک روح است که به نظر می رسد و بهتر از آن است که دیده شود
[ترجمه گوگل]روح بی جان یک فرد مرحوم، یک مامور پلیس، یک روح است که شنیده و احساس می شود، نه دیده شده است

11. Gone are the wild, kaleidoscopic murals, desiccated couches and furry dancing masses that rendered the old space a rhythmic poltergeist.
[ترجمه ترگمان]کاناپه های پوشیده از وحشی، kaleidoscopic خشک شده و توده های مواج و رقصان که فضای کهنه و rhythmic را تشکیل می دادند، از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]نقاشی های وحشی، کالیودوسکوپی، نیمکت های خشک شده و توده های رقص خزدار به نمایش گذاشته شده است که فضای قدیمی را به عنوان یک المپیک ریتمیک ارائه می دهد

12. The village is said to have at least 12 spectres, including a highwayman, a phantom monk, the hanging body of a schoolmaster and a poltergeist in the local pub.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که این روستا دست کم ۱۲ خانه دارد، از جمله یک دزد، یک راهب شبح، جسد معلق یک مدرسه و یک روح مزاحم در میخانه محلی
[ترجمه گوگل]گفته می شود که این روستا حداقل 12 تن از جمله یک بزرگراه، یک راهب فانتوم، بدن آویزان یک مدرس مدرسه و یک کلاه فرنگی در میخانه محلی است

13. Even at the age of 3 with a mortgage, two sick kids and a leaking pipe in the laundry room, the clown in the movie Poltergeist still gives him the creeps.
[ترجمه ترگمان]حتی در سن ۳ سالگی با یک وام مسکن، دو کودک بیمار و یک لوله نشت در اتاق لباس شویی، دلقک در فیلم، روح مزاحم هنوز به او می خزد
[ترجمه گوگل]حتی در سن 3 سالگی با وام مسکن، دو کودک بیمار و یک لوله نشت در اتاق لباسشویی، دلقک در فیلم Poltergeist هنوز هم به او خزش می دهد

14. ''I think with the unusual movement of the being and the poltergeist experiences there is too much additional information to say that is something in nothing.
[ترجمه ترگمان]من با حرکات غیر معمول موجود بودن و تجربه روح مزاحم فکر می کنم که اطلاعات اضافی زیادی برای گفتن وجود دارد که چیزی در هیچ نیست
[ترجمه گوگل]'' من فکر می کنم با حرکت غیر معمول از وجود و تجربیات poltergeist اطلاعات بیش از حد بیشتر است که می گویند چیزی چیزی در هیچ چیز وجود دارد

پیشنهاد کاربران

روح خبیث

جنِّ مزاحم

noun
[count] :
a ghost that makes strange noises and causes objects to move

پُلتِر گایست

روح خبیث

# The� house was haunted by a poltergeist
# He says that a poltergeist has tried to smother him


کلمات دیگر: