امدورفت امدوشد
come and go
امدورفت امدوشد
انگلیسی به انگلیسی
• arrive and leave, enter and exit
جملات نمونه
1. You are free to come and go as you please.
[ترجمه ترگمان]تو آزادی که هر طور دلت خواست بروی و بروی
[ترجمه گوگل]شما آزاد هستید که به آنجا برسید و به آنجا بروید
[ترجمه گوگل]شما آزاد هستید که به آنجا برسید و به آنجا بروید
2. It's funny how love can come and go.
[ترجمه ترگمان]جالبه که عشق چطور می تونه بیاد و بره
[ترجمه گوگل]خنده دار است که چگونه عشق می تواند باشد
[ترجمه گوگل]خنده دار است که چگونه عشق می تواند باشد
3. You can come and go when you want - within limits.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید زمانی که می خواهید بروید، بیایید و بروید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در زمانی که می خواهید بیفتید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در زمانی که می خواهید بیفتید
4. The students can come and go as they please.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان می توانند بیایند و هر طور که می خواهند بروند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان می توانند به آنجا بروند و به آنجا بروند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان می توانند به آنجا بروند و به آنجا بروند
5. Fashions in art and literature come and go.
[ترجمه ترگمان]Fashions در هنر و ادبیات می آیند و می روند
[ترجمه گوگل]مد ها در هنر و ادبیات می آیند و می روند
[ترجمه گوگل]مد ها در هنر و ادبیات می آیند و می روند
6. You are free to come and go at your pleasure.
[ترجمه ترگمان]شما آزادید که بیایید و به لذت خودتان بروید
[ترجمه گوگل]شما آزاد هستی و میروی به لذت خود
[ترجمه گوگل]شما آزاد هستی و میروی به لذت خود
7. They were able to come and go at will.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند بیایند و بروند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند برآورده شوند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند برآورده شوند
8. Businesses come and go with alarming frequency .
[ترجمه ترگمان]تجارت ها با فرکانس هشدار دهنده ای می آیند و می روند
[ترجمه گوگل]بنگاهها با فرکانس هشداردهنده ای می آیند
[ترجمه گوگل]بنگاهها با فرکانس هشداردهنده ای می آیند
9. Money will come and go.
[ترجمه ترگمان]پول می آید و می رود
[ترجمه گوگل]پول می آیند و می روند
[ترجمه گوگل]پول می آیند و می روند
10. Fashions in art come and go.
[ترجمه ترگمان]Fashions در هنر میان و می روند
[ترجمه گوگل]مد ها در هنر می آیند و می روند
[ترجمه گوگل]مد ها در هنر می آیند و می روند
11. He can sense the options as they come and go, day by day.
[ترجمه ترگمان]او می تواند این گزینه ها را همان طور که هستند حس کند و هر روز به روز دیگر برود
[ترجمه گوگل]او می تواند گزینه ها را به عنوان آنها می آیند روز و روز می روند
[ترجمه گوگل]او می تواند گزینه ها را به عنوان آنها می آیند روز و روز می روند
12. Feelings come and go like clouds in a windy sky. Conscious breathing is my anchor. Thich Nhat Hanh
[ترجمه ترگمان]احساسی شبیه ابرها در آسمان پر باد وجود دارد تنفس هوشیار لنگر من است Thich Nhat Hanh
[ترجمه گوگل]احساسات در آسمان آبی به مانند ابرها می آیند تنفس محکم محکم است Thich Nhat Hanh
[ترجمه گوگل]احساسات در آسمان آبی به مانند ابرها می آیند تنفس محکم محکم است Thich Nhat Hanh
13. As front desk personnel come and go, training and retraining is crucial for the daily success of any system.
[ترجمه ترگمان]همان طور که پرسنل میز جلو می آیند و می روند، آموزش و آموزش مجدد برای موفقیت روزانه هر سیستم حیاتی است
[ترجمه گوگل]به عنوان کارکنان پرسنل پیشخدمت، آموزش و بازآموزی برای موفقیت روزانه هر سیستم حیاتی است
[ترجمه گوگل]به عنوان کارکنان پرسنل پیشخدمت، آموزش و بازآموزی برای موفقیت روزانه هر سیستم حیاتی است
14. Bees come and go through a small opening at the bottom of the hive.
[ترجمه ترگمان]زنبورها میان و از شکاف کوچکی در پایین کندو وارد می شوند
[ترجمه گوگل]زنبورها می آیند و از طریق یک بازو کوچک در پایین تنه می روند
[ترجمه گوگل]زنبورها می آیند و از طریق یک بازو کوچک در پایین تنه می روند
پیشنهاد کاربران
( اصطلاح ) :
1 - برای بیان دورانی که گذشته.
2 - برای اشاره به افراد یا چیزهایی ( مثل درد ) که می آیند و می روند.
گذشته: came and went
https://www. merriam - webster. com/dictionary/come and go
1 - برای بیان دورانی که گذشته.
2 - برای اشاره به افراد یا چیزهایی ( مثل درد ) که می آیند و می روند.
گذشته: came and went
https://www. merriam - webster. com/dictionary/come and go
هرازگاهی هست ، میادو میره
موقتی
گذرا، زود گذر
برای اشاره به افراد یا چیزهایی که می آیند و می روند.
میگره و ول میکنه ( درباره درد )
a ) to be allowed to go into and leave a place whenever you want
اجازه دارند که هر کی خواستند وارد یک مکانی بشوند یا از ان خارج بشوند
b ) to keep starting and stopping
پشت سر هم/ تند تند شروع و متوقف می شود
اجازه دارند که هر کی خواستند وارد یک مکانی بشوند یا از ان خارج بشوند
b ) to keep starting and stopping
پشت سر هم/ تند تند شروع و متوقف می شود
کلمات دیگر: