• come together into a tight formation (military)
close ranks
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. In times of crisis party members should close ranks.
[ترجمه ترگمان]اعضای حزب در زمان بحران باید به هم نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]در زمان بحران، اعضای حزب باید صفوف را ببندند
[ترجمه گوگل]در زمان بحران، اعضای حزب باید صفوف را ببندند
2. British society tended to ossify and close ranks as the 1930s drew to their close.
[ترجمه ترگمان]جامعه بریتانیا از دهه ۱۹۳۰ به ossify و صفوف نزدیک تمایل پیدا کرد
[ترجمه گوگل]جامعهی انگلستان تمایل داشت که در دهه 1930، به سمت بستنشان دست بزنند و به صفوف نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]جامعهی انگلستان تمایل داشت که در دهه 1930، به سمت بستنشان دست بزنند و به صفوف نزدیک شوند
3. Institutions tend to close ranks when a member has been accused of misconduct.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک عضو متهم به سو رفتار شده است، موسسات به افراد نزدیک تمایل دارند
[ترجمه گوگل]موسسات تمایل به بستن صفات زمانی که یک عضو به سوء رفتار متهم شده است
[ترجمه گوگل]موسسات تمایل به بستن صفات زمانی که یک عضو به سوء رفتار متهم شده است
4. He called for the Lebanese to close ranks behind his government.
[ترجمه ترگمان]او درخواست کرد که لبنان صفوف خود را پشت سر دولت خود ببندد
[ترجمه گوگل]او خواستار اینکه لبنانی ها در پشت سر خود قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]او خواستار اینکه لبنانی ها در پشت سر خود قرار می گیرند
5. Instead they seem to close ranks against any criticism and label it persecution.
[ترجمه ترگمان]در عوض به نظر می رسد که آن ها در مقابل هرگونه انتقاد قرار گرفته و آن را آزار و اذیت می دانند
[ترجمه گوگل]در عوض به نظر می رسد که آنها در مقابل انتقادهایی قرار دارند و آزار و اذیت را برچسب گذاری می کنند
[ترجمه گوگل]در عوض به نظر می رسد که آنها در مقابل انتقادهایی قرار دارند و آزار و اذیت را برچسب گذاری می کنند
6. Those who want to close ranks in this fashion will find themselves very lonely, however.
[ترجمه ترگمان]با این حال آن هایی که می خواهند در این سبک زندگی کنند خود را خیلی تنها خواهند دید
[ترجمه گوگل]با این حال، کسانی که مایل به بستن صفوف در این زمینه هستند، بسیار خودکفا خواهند شد
[ترجمه گوگل]با این حال، کسانی که مایل به بستن صفوف در این زمینه هستند، بسیار خودکفا خواهند شد
7. President Nixon's staff were instructed to close ranks in response to the Watergate arrests.
[ترجمه ترگمان]به کارکنان رئیس جمهور (نیکسون)دستور داده شد تا در واکنش به دستگیری واترگیت، صفوف خود را ببندند
[ترجمه گوگل]کارکنان رئیس جمهور نیکسون دستور دادند که در واکنش به دستگیری واترگیت، صفوف را ببندند
[ترجمه گوگل]کارکنان رئیس جمهور نیکسون دستور دادند که در واکنش به دستگیری واترگیت، صفوف را ببندند
8. We must close ranks with them because we talk the same language.
[ترجمه ترگمان]ما باید با آن ها به هم نزدیک شویم، چون به همین زبان صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با آنها به رقابت بپردازیم؛ زیرا ما همان زبان را صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با آنها به رقابت بپردازیم؛ زیرا ما همان زبان را صحبت می کنیم
9. The male mafia will close ranks and deem such a woman unstable, neurotic and quite unsuitable for responsibility.
[ترجمه ترگمان]مافیای مرد رتبه خود را از دست خواهند داد و چنین زنی را بی ثبات، عصبی و کاملا نامناسب می دانند
[ترجمه گوگل]مافیای مرد صفوف را ببندد و چنین زن را ناپایدار، روان رنجور و کاملا مسئول بداند
[ترجمه گوگل]مافیای مرد صفوف را ببندد و چنین زن را ناپایدار، روان رنجور و کاملا مسئول بداند
10. We should close ranks to do the job.
[ترجمه ترگمان]ما باید صفوف را به هم نزدیک کنیم تا کار را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما برای انجام این کار باید رتبه ها را ببندیم
[ترجمه گوگل]ما برای انجام این کار باید رتبه ها را ببندیم
11. If they're criticized, they tend to close ranks.
[ترجمه ترگمان]اگر مورد انتقاد قرار بگیرند، آن ها به صفوف خود نزدیک می شوند
[ترجمه گوگل]اگر آنها مورد انتقاد قرار گیرند، تمایل دارند که صفوف را ببندند
[ترجمه گوگل]اگر آنها مورد انتقاد قرار گیرند، تمایل دارند که صفوف را ببندند
12. The government call on the people to close ranks against the enemy.
[ترجمه ترگمان]دولت از مردم خواست تا صفوف خود را علیه دشمن ببندند
[ترجمه گوگل]دولت از مردم می خواهد که در برابر دشمن صفوف را ببندند
[ترجمه گوگل]دولت از مردم می خواهد که در برابر دشمن صفوف را ببندند
13. If they were doing well, they would close ranks despite disagreements.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها خوب عمل می کردند، علی رغم اختلافاتی که داشتند، صفوف خود را می بستند
[ترجمه گوگل]اگر آنها خوب کار کنند، با وجود اختلاف نظرها، صفوف را خواهند بست
[ترجمه گوگل]اگر آنها خوب کار کنند، با وجود اختلاف نظرها، صفوف را خواهند بست
14. The chairman called on the people to close ranks against the enemy.
[ترجمه ترگمان]رئیس از مردم خواست تا صفوف خود را علیه دشمن ببندند
[ترجمه گوگل]رئیس از مردم خواست تا در برابر دشمن صفوف را ببندند
[ترجمه گوگل]رئیس از مردم خواست تا در برابر دشمن صفوف را ببندند
پیشنهاد کاربران
( اصطلاح ) : close rank
1 - صف بندی و قرارگیری سربازان و پلیس در کنار هم
2 - متحد شدن اعضای یک گروه یا سازمان برای رویارویی با یک خطر شدید
https://idioms. thefreedictionary. com/close ranks
1 - صف بندی و قرارگیری سربازان و پلیس در کنار هم
2 - متحد شدن اعضای یک گروه یا سازمان برای رویارویی با یک خطر شدید
https://idioms. thefreedictionary. com/close ranks
در یک صف قرار گرفتن
متحد شدن
متحد شدن
کلمات دیگر: