کلمه جو
صفحه اصلی

rigorously


بسختی، سخت، با سخت گیری، با دقت زیاد

انگلیسی به فارسی

ازروی کوشش، با سعی و کوشش


دقیق


انگلیسی به انگلیسی

• harshly, strictly, severely; precisely, accurately, exactly

جملات نمونه

1. Whatever regimen has been prescribed should be rigorously followed.
[ترجمه ترگمان]هر رژیم غذایی که تجویز می شود باید به دقت دنبال شود
[ترجمه گوگل]هر چی رژیم تجویز شده باشد باید دقیقا دنبال شود

2. The country's press is rigorously controlled.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات کشور به شدت کنترل می شوند
[ترجمه گوگل]مطبوعات کشور دقیقا کنترل می شوند

3. He had been trained rigorously by the monks.
[ترجمه ترگمان]He را به دقت تربیت کرده بود
[ترجمه گوگل]او توسط راهبان به شدت آموزش دیده بود

4. Bulk salt is rigorously tested before being mixed with pharmaceutical grade chemicals.
[ترجمه ترگمان]نمک انبوه قبل از ترکیب با مواد شیمیایی درجه داروسازی، به دقت مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نمک فشرده قبل از مخلوط کردن با مواد شیمیایی داروسازی دقیقا آزمایش می شود

5. Neither of these extreme dogma is applied rigorously today, but it is certainly still accepted that 2-D form makes good pattern.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این عقاید افراطی امروزه به صورت جدی اعمال نمی شود، اما قطعا پذیرفته شده است که شکل ۲ - D الگوی خوبی می سازد
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از این گرایش های شدید امروز به طور دقیق مورد استفاده قرار نمی گیرند، اما مطمئنا هنوز پذیرفته شده است که شکل 2-D الگوی خوبی تولید می کند

6. When approached more rigorously, however, difficulties and disagreements soon appear from both political and practical perspectives.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که به دقت بیشتری نزدیک می شویم، مشکلات و عدم توافقات به زودی از هر دو دیدگاه سیاسی و عملی ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]با این وجود، هنگامی که با دقت بیشتری رسید، مشکلات و اختلافات به زودی از دیدگاه های سیاسی و عملی ظاهر می شود

7. The criteria have been rigorously applied: fine condition, outstanding quality and preferably, period frame.
[ترجمه ترگمان]این معیارها به دقت اعمال شده اند: شرایط خوب، کیفیت برجسته و ترجیحا چارچوب دوره
[ترجمه گوگل]معیارها شرایطی عالی، با کیفیت عالی و ترجیحا دوره قاب مورد استفاده قرار گرفته است

8. It has has been enforced rigorously here only since April 199
[ترجمه ترگمان]در اینجا فقط از ماه آوریل تا ۱۹۹ مورد به شدت اجرا شده است
[ترجمه گوگل]این فقط از آوریل 199 به طور دقیق اجرا شده است

9. Fundamentalists preach that if one follows their rigorously prescribed route, one will be saved.
[ترجمه ترگمان]بنیادگرایان وعظ می کنند که اگر یکی از آن ها به شدت از پیش تعیین شده آن ها پیروی کند، یکی از آن ها نجات خواهد یافت
[ترجمه گوگل]بنیادگرایان موعظه می کنند که اگر یکی از مسیر دقیق تجویز خود را دنبال کند، یکی از آنها نجات خواهد یافت

10. Defining rigorously what constitutes a clinically significant depressive illness is problematic, regardless of the age range under consideration.
[ترجمه ترگمان]تعریف شدید آنچه که یک بیماری افسرده افسردگی را تشکیل می دهد مشکل است، صرف نظر از محدوده سنی که در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]صرف نظر از محدوده سنی مورد نظر، دقیقا مشخص است که چه چیزی یک بیماری افسردگی بالینی مهم است

11. An adequate sociology of culture must work more rigorously.
[ترجمه ترگمان]یک جامعه شناسی مناسب از فرهنگ باید بیشتر به دقت کار کند
[ترجمه گوگل]جامعه شناسی کافی از فرهنگ باید دقیق تر کار کند

12. Isolation of affected cases must be very rigorously followed, or you will end up with a large outbreak on your hands.
[ترجمه ترگمان]جداسازی موارد مورد نظر باید به دقت پی گیری شود، و یا با شیوع زیادی در دستان شما پایان خواهد یافت
[ترجمه گوگل]جداسازی موارد آسیب دیده باید به شدت دنبال شود، یا شما به یک شیوع بزرگ در دستان خود رسیدید

13. Their curvatures can only be obtained rigorously from the solution of Einstein's equation.
[ترجمه ترگمان]curvatures آن ها را تنها می توان از راه حل معادله انیشتین به دست آورد
[ترجمه گوگل]انحنای آنها تنها می تواند از راه حل معادله انیشتین دقیقا بدست آید

14. He must discipline himself to rigorously avoid any form of activity, be this mental or physical.
[ترجمه ترگمان]باید خود را به نظم و انضباط درآورد تا از هرگونه فعالیتی جلوگیری کند، چه جسمی و چه جسمی
[ترجمه گوگل]او باید خود را به شدت از هر نوع فعالیتی جلوگیری کند، این روحانی یا فیزیکی باشد

پیشنهاد کاربران

دقیقاً


کلمات دیگر: