• large number of miscellaneous objects or items (e.g. "i have got everthing but the kitchen sink in my purse")
everything but the kitchen sink
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
هر چیز قابل تصوری.
تقریباً همه چیز
از شیر مرغ تا جون آدمی زاد.
تقریباً همه چیز
از شیر مرغ تا جون آدمی زاد.
کلمات دیگر: