(عامیانه) نه آنچنان بد، قابل قبول
not half bad
(عامیانه) نه آنچنان بد، قابل قبول
انگلیسی به انگلیسی
• not all bad, not completely negative
جملات نمونه
1. It's not half bad, your new flat.
[ترجمه ترگمان]این نصف بد نیست، آپارتمان جدید تو
[ترجمه گوگل]این نیمه بد نیست، تخت جدید شما
[ترجمه گوگل]این نیمه بد نیست، تخت جدید شما
2. The boy is not half bad.
[ترجمه ترگمان]پسر نصف بد نیست
[ترجمه گوگل]پسر نیمه بد نیست
[ترجمه گوگل]پسر نیمه بد نیست
3. Jim is not half bad at football.
[ترجمه ترگمان]جیم در فوتبال چندان بد نیست
[ترجمه گوگل]جیم نیمه بدی در فوتبال نیست
[ترجمه گوگل]جیم نیمه بدی در فوتبال نیست
4. The show was not half bad.
[ترجمه ترگمان]نمایش نصف بد نبود
[ترجمه گوگل]نمایش نیمی از بد نبود
[ترجمه گوگل]نمایش نیمی از بد نبود
5. He was not half bad at tennis.
[ترجمه ترگمان]در تنیس هم چندان بد نبود
[ترجمه گوگل]او در تنیس نیمی از بد نبود
[ترجمه گوگل]او در تنیس نیمی از بد نبود
6. The quartette was not half bad, either.
[ترجمه ترگمان]The هم چندان بد نبود
[ترجمه گوگل]نیمه دوم هم بد نبود
[ترجمه گوگل]نیمه دوم هم بد نبود
7. EXAMPLE : Most formal receptions bore me, but the event I went to yesterday not half bad.
[ترجمه ترگمان]مثال: اغلب مهمانی های رسمی برای من خسته کننده است، اما رویدادی که دیروز به آنجا رفتم تا حدی بد نبود
[ترجمه گوگل]مثال: بیشتر رسمی پذیرش مرا متصور بود، اما این رویداد من به دیروز نرسیدم
[ترجمه گوگل]مثال: بیشتر رسمی پذیرش مرا متصور بود، اما این رویداد من به دیروز نرسیدم
8. And, believe it or not, these diet shakes are really not half bad.
[ترجمه ترگمان]و، باور کنید یا نه، این رژیم غذایی واقعا بد نیستند
[ترجمه گوگل]و، باور کنید یا نه، این رژیم لاغر واقعا نیمه بد نیست
[ترجمه گوگل]و، باور کنید یا نه، این رژیم لاغر واقعا نیمه بد نیست
پیشنهاد کاربران
نه آنچنان که فکر می کردم بد نیست و قابل قبول است.
بدیَم نیست
کلمات دیگر: