ره گشا، پیش گام، پیش کسوت، پیش قدم
trailblazer
ره گشا، پیش گام، پیش کسوت، پیش قدم
انگلیسی به فارسی
پیشقدم، پیشگام
دنباله دار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: trailblazing (adj.)
مشتقات: trailblazing (adj.)
• (1) تعریف: one who leads the way in any new field or endeavor; pioneer.
• مشابه: pioneer
• مشابه: pioneer
• (2) تعریف: one who marks or blazes a trail for those who will follow, as through a wilderness; pathfinder.
• مشابه: pioneer
• مشابه: pioneer
• pioneer, vanguard, one who is making a break through
جملات نمونه
1. He has been the trailblazer and given British sprinters the belief that we are able to take on and beat the world's best.
[ترجمه ترگمان]او the بوده و به سرعت belief بریتانیا اعتقاد دارد که ما قادر به تسخیر و شکست بهترین جهان هستیم
[ترجمه گوگل]او پیادهروی بوده و با توجه به انگیزههای بریتانیایی، اعتقاد دارد که ما توانایی بهتر و بهتر شدن جهان را داریم
[ترجمه گوگل]او پیادهروی بوده و با توجه به انگیزههای بریتانیایی، اعتقاد دارد که ما توانایی بهتر و بهتر شدن جهان را داریم
2. Badolato was supposed to be a trailblazer.
[ترجمه ترگمان] Badolato \"قرار بود یه trailblazer باشه\"
[ترجمه گوگل]قرار بود بدولاتو یک قاتل باشد
[ترجمه گوگل]قرار بود بدولاتو یک قاتل باشد
3. King was a trailblazer, mixing the rolling blues of his native Texas with the hard-edged street blues of Chicago.
[ترجمه ترگمان]کینگ یک trailblazer بود و بلوز rolling تگزاس را با بلوز خشن خیابانی شیکاگو ترکیب می کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه یک سحر آمیز بود، مخلوط بلوز نورد بومی تگزاس خود را با بلوز خیابان سخت از خیابان شیکاگو
[ترجمه گوگل]پادشاه یک سحر آمیز بود، مخلوط بلوز نورد بومی تگزاس خود را با بلوز خیابان سخت از خیابان شیکاگو
4. Think of the ridiculous Chevy TrailBlazer–based Saab 9-7X or, further back, Cadillac grafting its logo onto a Chevrolet Cavalier and selling it as the Cimarron.
[ترجمه ترگمان]در مورد یک شورلت ridiculous (Saab)۹ - ۹ X و یا، بیشتر به آن فکر کنید، که logo را روی یک شورلت می گذارد و آن را به عنوان رقیب می فروشند
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از Saab 9-7X مبتنی بر Chevy TrailBlazer و یا بیشتر، پشت Cadillac پیگیری آرم خود را به یک Chevrolet Cavalier و فروش آن به عنوان Cimarron
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از Saab 9-7X مبتنی بر Chevy TrailBlazer و یا بیشتر، پشت Cadillac پیگیری آرم خود را به یک Chevrolet Cavalier و فروش آن به عنوان Cimarron
5. Now sporting an air-cooled, 330 four-stroke engine, the trailblazer is packed with plenty of features, including automatic transmission.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، یک موتور هوای سرد با هوا سرد شده، ۳۳۰ عدد از ویژگی ها، از جمله گیربکس اتوماتیک، پر شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر 330 موتور چهار سیلندر با هوا خنک می شود، موتور سیلندر دارای ویژگی های زیادی از جمله انتقال خودکار است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر 330 موتور چهار سیلندر با هوا خنک می شود، موتور سیلندر دارای ویژگی های زیادی از جمله انتقال خودکار است
6. Hope, put from inside trailblazer hand fly.
[ترجمه ترگمان] هوپ \"، از داخل دست trailblazer\"
[ترجمه گوگل]امیدوارم که از داخل دست پرواز کند
[ترجمه گوگل]امیدوارم که از داخل دست پرواز کند
7. The Trailblazer itself is rather slow and sluggish, but is equipped with a powerful main gun and a gun turret.
[ترجمه ترگمان]خود Trailblazer نسبتا کند و کند است، اما مجهز به یک تفنگ اصلی قوی و یک برجک اسلحه است
[ترجمه گوگل]خود Trailblazer نسبتا کند و کند است، اما مجهز به یک اسلحه اصلی قدرتمند و یک برجک اسلحه است
[ترجمه گوگل]خود Trailblazer نسبتا کند و کند است، اما مجهز به یک اسلحه اصلی قدرتمند و یک برجک اسلحه است
8. It should not be imagined, however, that Storni was a lone trailblazer in a male-dominated world of poetry.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نباید تصور کرد که Storni تنها فردی بود که در دنیایی پر از شعر مرد بود
[ترجمه گوگل]با این حال نباید تصور شود که Storni یک دنباله دار تنها در دنیای شعر غالب مرد بود
[ترجمه گوگل]با این حال نباید تصور شود که Storni یک دنباله دار تنها در دنیای شعر غالب مرد بود
9. Anne a well - rewarded columnist for the Daily Mail and a trailblazer for other female journalists.
[ترجمه ترگمان]آن یک ستون نویس معروف به دیلی میل و یک trailblazer برای روزنامه نگاران زن دیگر است
[ترجمه گوگل]آن یک متخصص برجسته روزنامه نگاری و یکی دیگر از روزنامه نگاران زن است
[ترجمه گوگل]آن یک متخصص برجسته روزنامه نگاری و یکی دیگر از روزنامه نگاران زن است
10. It is in this regard that the China - ASEAN sub - regional grouping is proving to be a trailblazer.
[ترجمه ترگمان]در این زمینه است که گروه بندی زیر منطقه ای چین - آسه آن ثابت شده است که a است
[ترجمه گوگل]در این راستا این است که گروه چین و منطقه فرعی منطقه ای آسه آن به عنوان یک پیشگام در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در این راستا این است که گروه چین و منطقه فرعی منطقه ای آسه آن به عنوان یک پیشگام در نظر گرفته می شود
11. The U. S. pavilion was a 200 foot-high geodesic dome designed by inventor R. Buckminster Fuller, a trailblazer for geodesic structures.
[ترجمه ترگمان]U اس این غرفه، یک گنبد با ارتفاع ۲۰۰ فوتی که به وسیله مخترع R طراحی شده است، می باشد Buckminster فولر، a برای سازه های geodesic
[ترجمه گوگل]غرفه U S, یک گنبد ژئودزی 200 پا بود که توسط مخترع R Buckminster Fuller طراحی شده بود، برای ساخت سازه های زمین شناسی
[ترجمه گوگل]غرفه U S, یک گنبد ژئودزی 200 پا بود که توسط مخترع R Buckminster Fuller طراحی شده بود، برای ساخت سازه های زمین شناسی
12. Another participant, the Grand Mufti of Egypt, is by comparison a trailblazer.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از شرکت کنندگان، مفتی اعظم مصر، با مقایسه یک trailblazer است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مشارکت کنندگان، مفتی بزرگ مصر، در مقایسه با یک قهرمان است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مشارکت کنندگان، مفتی بزرگ مصر، در مقایسه با یک قهرمان است
13. With 80 % of its sales coming from overseas, Sony has long been Japan's international trailblazer.
[ترجمه ترگمان]سونی با ۸۰ % فروش خود از خارج از کشور، long بین المللی ژاپن بوده است
[ترجمه گوگل]سونی با فروش 80 درصد از فروش خود در خارج از کشور، مدتها است که به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان ژاپنی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]سونی با فروش 80 درصد از فروش خود در خارج از کشور، مدتها است که به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان ژاپنی شناخته شده است
14. This removes much of the doubt and discomfort experienced by a trailblazer.
[ترجمه ترگمان]این مساله بیشتر شک و ناراحتی تجربه شده توسط یک trailblazer را از بین می برد
[ترجمه گوگل]این مسئله بسیاری از شک و تردید را که توسط یک مهاجم تجربه می کند، حذف می کند
[ترجمه گوگل]این مسئله بسیاری از شک و تردید را که توسط یک مهاجم تجربه می کند، حذف می کند
پیشنهاد کاربران
پیشگام
پیشگام
پیش قراول
طلایه دار
پیشرو
Pioneer
Groundbreaking
a person who's the first to do something
. She was also a trailblazer, a female mogul
پیش قراول
طلایه دار
پیشرو
Pioneer
Groundbreaking
a person who's the first to do something
. She was also a trailblazer, a female mogul
پیشگام
– Wright brothers were aviation trailblazers
– He was a trailblazer in the field of genetic
– Wright brothers were aviation trailblazers
– He was a trailblazer in the field of genetic
کلمات دیگر: