1. With an embrace, the mother soothed the hurt child.
مادر با در اغوش کشیدن بچه آسیب دیده، درد او را التیام بخشید
2. Heat soothes some aches; cold soothes others.
گرما بعضی از درد ها را تسکین می دهد و سرما بعضی دیگر را
3. Rosalie's nerves were soothed by the soft music.
اعصاب "روزالی" با موسیقی ملایمی، تسکین یافت
4. to soothe an angry crowd with promises
جماعت خشمگینی را با قول و وعده استمالت کردن
5. this gargle will soothe your sore throat
این غرغره گلو درد تو را فرو خواهد نشاند.
6. Music has charms to soothe a savage breast, to soften rocks or bend a knotted oak.
[ترجمه ترگمان]موسیقی برای تسکین دادن یک پستان وحشی، برای نرم کردن صخره ها یا خم کردن یک درخت بلوط گره دار، جذابیت دارد
[ترجمه گوگل]موسیقی دارای فریبندگی است برای آرام کردن سینه وحشی، برای نرم کردن سنگ یا خم کردن بلوط پیچ خورده
7. Music hath charms to soothe the savage beast.
[ترجمه ترگمان]موسیقی خود را برای آرام کردن حیوان وحشی جادو می کند
[ترجمه گوگل]موسیقی دارای فریبندگی برای تسکین جانور وحشی است
8. Music has charms to soothe the savage breast.
[ترجمه ترگمان]موسیقی لطف دارد که پستان وحشی را آرام کند
[ترجمه گوگل]موسیقی دارای فریبندگی است برای آرام کردن سینه وحشی
9. A glass of whiskey will soothe you.
[ترجمه ترگمان]یک لیوان ویسکی تو را آرام خواهد کرد
[ترجمه گوگل]لیک ویسکی شما را آرام می کند
10. I've managed to soothe him down a bit.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم کمی او را آرام کنم
[ترجمه گوگل]من توانستم کمی او را آرام کنم
11. He would take her in his arms and soothe her.
[ترجمه ترگمان]او را در آغوش می گرفت و او را آرام می کرد
[ترجمه گوگل]او را در آغوش گرفت و او را محکم گرفت
12. This medicine should soothe your sore throat.
[ترجمه ترگمان]این دارو باید گلو درد شما را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]این دارو باید گلو درد را تسکین دهد
13. I bought some lozenges to soothe my sore throat.
[ترجمه ترگمان]مقداری قرص برای آرام کردن گلویم خریدم
[ترجمه گوگل]من بعضی از لوزه ها را برای تسکین گلو درد کردم
14. This will help to soothe your sunburn.
[ترجمه ترگمان]این کار به تسکین sunburn کمک می کند
[ترجمه گوگل]این به تدریج آفتاب سوختگی کمک می کند
15. She made a cup of tea to soothe her nerves.
[ترجمه ترگمان]برای آرام کردن اعصاب او یک فنجان چای درست کرد
[ترجمه گوگل]او یک فنجان چای را برای تسکین اعصاب خود ساخت
16. Massage can gently soothe away your aches and pains.
[ترجمه ترگمان]ماساژ می تواند به آرامی درد و رنج شما را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]ماساژ می تواند به آرامی تسکین درد و درد خود را
17. A bit of embrocation will soothe your bruised knee.
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ پوستی، زانوی زخمی شما را آرام خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کمی قاعدگی زانو آسیب دیده را خنثی خواهد کرد
18. This cream contains a mild analgesic to soothe stings and bites.
[ترجمه ترگمان]این کرم حاوی یک داروی درد خفیف برای تسکین نیش و گاز است
[ترجمه گوگل]این کرم حاوی یک ضد درد خفیف برای تسکین درد و گزش است
19. Inhalations can soothe and control the cough.
[ترجمه ترگمان]inhalations می تواند این سرفه را تسکین و کنترل کند
[ترجمه گوگل]استنشاق می تواند سرفه را کنترل و کنترل کند