1. a rickety old table
میز پایه سست و قدیمی
2. I saw him padlock the rickety door behind us.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که در rickety پشت سر ما قفل بود
[ترجمه گوگل]من او را دیدم او را قفل درب rickety پشت ما
3. He followed her up a rickety staircase to a squalid bedsit.
[ترجمه ترگمان]او را تا یک پلکان شکسته و کثیف دنبال کرد
[ترجمه گوگل]او او را به دنبال یک راه پله گشاد به یک تختخواب
4. He was precautious in crossing the rickety bridge.
[ترجمه ترگمان]از پل شکسته عبور می کرد
[ترجمه گوگل]او در عبور از پل ریکیتی مراقب بود
5. Careful! That chair's a bit rickety.
[ترجمه ترگمان]! مراقب باش اون صندلی یه خورده rickety
[ترجمه گوگل]مراقب باشید! این صندلی کمی شلوغ است
6. She slowly climbed the rickety wooden steps.
[ترجمه ترگمان]آهسته از پله های شکسته چوبی بالا رفت
[ترجمه گوگل]او به آرامی گام های چوبی روبرو شد
7. The refugees put to sea in five rickety rafts.
[ترجمه ترگمان]این پناهندگان پنج قایق شکسته را به دریا می برند
[ترجمه گوگل]پناهجویان در پنج پناه گمشده در دریا قرار گرفته اند
8. This entire rickety structure was hanging from the limb of an enormous leafy tree.
[ترجمه ترگمان]تمام ساختمان شکسته از وسط یک درخت پر شاخ و برگ آویزان بود
[ترجمه گوگل]این ساختار کاملا لکه دار از انتهای درخت برگدار عظیم آویزان بود
9. Mona climbed the rickety wooden stairway.
[ترجمه ترگمان]مونا از پلکان چوبی شکسته بالا رفت
[ترجمه گوگل]مونا صخره های چوبی را صعود کرد
10. Though the bridge is a bit rickety(sentence dictionary),there is no immediate danger in walking over it.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این پل کمی سست است (فرهنگ لغت)، هیچ خطر فوری در راه رفتن بر روی آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اگرچه پل کمی دشوار است (فرهنگ لغت جمله)، هیچ خطر فوری در راه رفتن بیش از آن وجود دارد
11. There was nothing but an old, rickety fence between the playground and the water.
[ترجمه ترگمان]فقط یک حصار کهنه و شکسته بین زمین بازی و آب وجود داشت
[ترجمه گوگل]چیزی جز یک حصار قدیمی و ناهموار بین زمین بازی و آب نبود
12. A trio of rickety buses takes us to our floating hotel, the Hatshepsut.
[ترجمه ترگمان]یک گروه از اتوبوس های قراضه ما را به هتل شناور ما می برند
[ترجمه گوگل]سه اتوبوس ریتی ما را به هتل شناور ما، Hatshepsut می برد
13. We climbed up two flights of rickety wooden stairs.
[ترجمه ترگمان]دو طبقه از پله های چوبی زواردررفته بالا رفتیم
[ترجمه گوگل]ما دو پرواز از پله های چوبی رو به بالا انجام دادیم
14. Long Bridge in those days was quite a rickety wooden structure, which shook as you walked across.
[ترجمه ترگمان]پل لانگ در آن روزها یک ساختمان چوبی زواردررفته بود که همان طور که از آن طرف قدم می زدی، تکان می خورد
[ترجمه گوگل]پل طولانی در آن روزها کاملا ساختار چوبی لخت بود که هنگام عبور از آن، تکان خورد
15. The staircase was old and rickety.
[ترجمه ترگمان]پلکان کهنه و زواردررفته بود
[ترجمه گوگل]راه پله قدیم و غریب بود