1. she called aloft
از بالا صدا زد.
2. planes aground and aloft
هواپیماهای نشسته و در پرواز
3. the kite was blown aloft by the wind
بادبادک با وزش باد به هوا رفت.
4. He held the trophy proudly aloft.
[ترجمه ترگمان]او جایزه را با غرور بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او با افتخار بالا را جایزه گرفت
5. Currents of warm air keep the hang-gliders aloft.
[ترجمه ترگمان]Currents هوای گرم the را بالا نگه می دارند
[ترجمه گوگل]جریانهای هوای گرم، هواپیماهای بدون سرنشین را در بالا نگه می دارد
6. The hero was borne aloft on the shoulders of the crowd.
[ترجمه ترگمان]قهرمان بر شانه های جمعیت بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]قهرمان بر روی شانه های جمعیت برافراشته شد
7. The smoke rose aloft.
[ترجمه ترگمان]دود بلند شد
[ترجمه گوگل]دود بالا برود
8. He emerged, triumphantly holding a baby aloft.
[ترجمه ترگمان]بیرون آمد و پیروزمندانه بچه را در هوا نگه داشت
[ترجمه گوگل]او ظاهر شد، پیروزمندانه نگه داشتن یک کودک در بالا
9. At any given hour there were aircraft aloft on combat air patrol, killing time, waiting for orders.
[ترجمه ترگمان]در هر ساعت یک هواپیما در هوا موج می زد و در انتظار دستورها بود
[ترجمه گوگل]در هر ساعت، هواپیما در هواپیما در هواپیما قرار داشت، زمان کشتن، منتظر سفارشات بود
10. The rattle of the sword he had held aloft echoed across the cobblestones.
[ترجمه ترگمان]صدای خش خش شمشیری که در آن بالا نگه داشته بود بر روی سنگفرش خیابان طنین انداخت
[ترجمه گوگل]ترس از شمشیری که او در بالای سنگ فرش قرار داده بود، بلند شد
11. She held the glass aloft.
[ترجمه ترگمان]لیوان را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او شیشه ای را بالا نگه داشته بود
12. They led him, left hand aloft, through into the house, down a short passage and then some cellar steps.
[ترجمه ترگمان]او را به بالا راهنمایی کردند، دست چپش را بالا گرفتند، وارد خانه شدند، از راهرو کوتاهی عبور کردند و بعد چند پله زیرزمینی
[ترجمه گوگل]آنها او را رهبری کردند، دست چپ را به بالا، به داخل خانه، یک گذر کوتاه و سپس چند گام زیرزمینی بردند
13. The national flag was flying aloft.
[ترجمه ترگمان]پرچم ملی در هوا به پرواز درآمده بود
[ترجمه گوگل]پرچم ملی پرواز می کرد
14. It was surprisingly easy to get the wing aloft with a step backwards and a sharp tug on the front risers.
[ترجمه ترگمان]بسیار آسان بود که آن بال را با یک قدم به عقب و یک حرکت تیز در جلو حرکت دهد
[ترجمه گوگل]شگفت آور آسان بود که بال بال را با یک گام به عقب و یک چرخش تیز در سمت چپ جلو بردارید
15. He looked aloft at the distant ceiling, and at the expanse of sparsely-curtained window space.
[ترجمه ترگمان]به بالا نگاه کرد و به سقف دوردست خیره شد
[ترجمه گوگل]او در بالای سقف دور و در گستره فضای پنجره پر از خشکی قرار داشت