کلمه جو
صفحه اصلی

shirk


معنی : اجتناب، طفره روی، طفره زن، طفره رو، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن، طفره زدن، طفره رفتن، عدول کردن
معانی دیگر : (از زیر بار مسئولیت و وظیفه و غیره) دررفتن، شانه خالی کردن، کوتاهی کردن

انگلیسی به فارسی

شانه خالی کردن از، از زیر کاری در رفتن، روی گرداندن از، طفره زدن، اجتناب، طفره رو


بی اعتنایی، اجتناب، طفره رو، طفره روی، طفره زن، شانه خالی کردن از، طفره رفتن، روی گرداندن از، طفره زدن، عدول کردن، از زیر کاری در رفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shirks, shirking, shirked
• : تعریف: to escape from or avoid doing (one's work or duty).
مترادف: evade, neglect, slack
متضاد: meet
مشابه: avoid, default, dodge, duck, escape, eschew, ignore, shun
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: shirker (n.)
• : تعریف: to avoid doing one's work or duty.
مترادف: default, evade, sidestep
مشابه: balk, cop out, dodge, duck, escape, malinger, skip

• evade one's duty, avoid fulfilling a responsibility
if someone shirks something such as a job or task that they are supposed to do, they avoid doing it; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

اجتناب (اسم)
shirk, avoidance, elusion

طفره روی (اسم)
evasion, shirk, avoidance, elusion, subterfuge, dodgery

طفره زن (اسم)
shirk, dodger, slacker

طفره رو (اسم)
shirk, wag, dodger, slacker, shuffler, hedger, truant

شانه خالی کردن از (فعل)
shrink, shirk

روی گرداندن از (فعل)
shirk

از زیر کاری در رفتن (فعل)
shirk

طفره زدن (فعل)
swerve, dodge, elude, evade, shirk, stall, hedge, dally, wriggle

طفره رفتن (فعل)
dodge, avoid, elude, evade, shirk, jink, prevaricate, equivocate, parry, put by

عدول کردن (فعل)
swerve, dodge, obviate, avoid, elude, shirk, back out, backtrack, deviate, weasel, flinch, skive

avoid, get out of responsibility


Synonyms: bypass, cheat, creep, dodge, dog, duck, elude, eschew, evade, fence, get around, goldbrick, lie down on job, lurk, malinger, parry, pussyfoot, quit, shuffle off, shun, sidestep, skulk, slack, slink, slip, slough off, snake, sneak, steal


Antonyms: do, face, meet


جملات نمونه

1. parents should never shirk their duties toward their children
والدین هرگز نباید در انجام وظایف خود نسبت به فرزندانشان کوتاهی کنند.

2. We in the Congress can't shirk our responsibility.
[ترجمه ترگمان]ما در کنگره نمی توانیم از مسئولیت مان شانه خالی کنیم
[ترجمه گوگل]ما در کنگره نمیتوانیم مسئولیت ما را نادیده بگیریم

3. I didn't shirk my duties. I visited the sick and I preached the gospel.
[ترجمه ترگمان]از وظایف من شانه خالی نکردم من به عیادت بیماران رفتم و انجیل را موعظه کردم
[ترجمه گوگل]من وظایف من را نپذیرفتم من مریض را دیدم و انجیل را ملامت می کردم

4. I shall not shirk from my obligations.
[ترجمه ترگمان]از وظایف خودم شانه خالی نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]من از تعهداتم اجتناب نخواهم کرد

5. The Government will not shirk from considering the need for further action.
[ترجمه ترگمان]دولت از توجه به نیاز به اقدام بیشتر شانه خالی نمی کند
[ترجمه گوگل]دولت از در نظر گرفتن نیاز به اقدامات بعدی نمی ترسد

6. A determined burglar will not shirk from breaking a window to gain entry.
[ترجمه حلما] یک دزد مصمم از شکستن پنجره برای رسیدن به راه ورود طفره نمیرود
[ترجمه ترگمان]یک دزد مشخص از شکستن پنجره شانه خالی نمی کند تا ورودی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]یک سرقت مشخص شده از شکستن یک پنجره برای به دست آوردن ورود نمی خواهد

7. We must not shirk our responsibilities to the citizens of our great state.
[ترجمه حلما] ما نباید از مسئولیتهایمان نسبت به شهروندان ایالت بزرگمان ( عالی ) شانه خالی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید از مسئولیت های خود به شهروندان کشورمان شانه خالی کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید مسئولیت های خود را نسبت به شهروندان کشور بزرگ ما نادیده بگیریم

8. Although I do not want to shirk labor, I did not come here just to work.
[ترجمه ترگمان]اگر چه من نمی خواهم کار را از دست بدهم، من اینجا نیامده ام که کار کنم
[ترجمه گوگل]اگرچه من نمیخواهم از کار خسته شوم، فقط برای کار به اینجا نیامدم

9. What if Shirk had the names of the emergency medical technicians?
[ترجمه ترگمان]اگه shirk اسم بخش اورژانس پزشکی رو داشته باشه چی؟
[ترجمه گوگل]اگر شیرک اسامی تکنسین های اورژانس پزشکی را داشته باشد، چه؟

10. She never wanted to shirk anything, she was always ready.
[ترجمه ترگمان]همیشه دلش نمی خواست از چیزی شانه خالی کند، همیشه آماده بود
[ترجمه گوگل]او هرگز نمی خواست چیزی را ترک کند، همیشه آماده بود

11. And she did not shirk her responsibility.
[ترجمه ترگمان]و او از مسئولیت خود شانه خالی نکرد
[ترجمه گوگل]و او از مسئولیتش خسته نشد

12. Do I dare shirk the responsibility?
[ترجمه Mahdi] آیا جرات طرفه رفتن از مسئولیتم رو دارم؟!
[ترجمه ترگمان]آیا من جرات این مسئولیت را ندارم؟
[ترجمه گوگل]آیا من جرات مسئولیت را از دست می دهم؟

13. Some people shirk responsibilities and someone break their long - term silence just for winning more profit.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم از مسئولیت ها شانه خالی می کنند و کسی سکوت دراز مدت آن ها را برای کسب سود بیشتر می شکند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم مسئولیت ها را خسته می کنند و کسی تنها سکوت طولانی مدت خود را صرف کسب سود بیشتر می کند

14. We mustn't shirk our cleaning job.
[ترجمه ترگمان]ما نباید از کار cleaning طفره بریم
[ترجمه گوگل]ما نباید کار خود را تمیز کنیم

Parents should never shirk their duties toward their children.

والدین هرگز نباید در انجام وظایف خود نسبت به فرزندانشان کوتاهی کنند.


start helping me and stop shirking!

شروع کن به کمک کردن به من و از زیر کار در نرو!


پیشنهاد کاربران

زه زدن

انصراف وترک گفتن و گریختن از سنگینی کاری که قبلاً آن را به چیزی نمی شمرد و مدعی توانستن آن بود. از میدان بدر رفتن. از دعوی خود بازآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . از میدان دررفتن. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ماده ٔ بعد شود.

شانه خالی کردن ( از زیر بار مسئولیت )

– We must not shirk our duties
– I shall not shirk from my obligations
– She never shirked her responsibilities


کلمات دیگر: