(خودمانی) هیپی
hippie
(خودمانی) هیپی
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) هیپی
هیپی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: hippies
حالات: hippies
• : تعریف: someone, esp. of the late 1960s, who rejects the established values of contemporary society, and who demonstrates that rejection through unconventional dress and behavior, and by advocating pacifism and communal living. (See flower child.)
• person in the late 1960's who rejected the established values and norms of society and often expressed this stance through unconventional clothing and behavior
a hippie is someone who has rejected conventional ideas and wants to live a life based on peace and love.
a hippie is someone who has rejected conventional ideas and wants to live a life based on peace and love.
مترادف و متضاد
nonconformist
Synonyms: beatnik, Bohemian, drop-out, flower child, freak, free spirit, freethinker, yippie
جملات نمونه
1. New age hippie loves fashion but do not want to be fashion victim.
[ترجمه ترگمان]عصر جدید هیپی به مد علاقه دارد، اما نمی خواهند قربانی مد شوند
[ترجمه گوگل]هیپی جدید عاشق مد است اما نمیخواهد قربانی مد باشد
[ترجمه گوگل]هیپی جدید عاشق مد است اما نمیخواهد قربانی مد باشد
2. Once in a while I still see a hippie that looks like he's stick in the 60's.
[ترجمه ترگمان]یک بار در زمانی که من هنوز یک هیپی می بینم که انگار توی دهه ۶۰ هست
[ترجمه گوگل]یک بار در حالی که من هنوز یک هیپی را دیدم که شبیه او در 60 سالگی است
[ترجمه گوگل]یک بار در حالی که من هنوز یک هیپی را دیدم که شبیه او در 60 سالگی است
3. A beautiful hippie beach is Arambol, right in the north of the state.
[ترجمه ترگمان]یک ساحل هیپی بزرگ، Arambol، درست در شمال کشور است
[ترجمه گوگل]یک ساحل زیبا هیپی است Arambol، درست در شمال ایالت
[ترجمه گوگل]یک ساحل زیبا هیپی است Arambol، درست در شمال ایالت
4. She straddled the two subcultures of beat and hippie.
[ترجمه ترگمان]با این همه، دو تن از beat و هیپی را روی زمین گذاشت
[ترجمه گوگل]او دو زیرمجموعه از ضرب و شتم و هیپی را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]او دو زیرمجموعه از ضرب و شتم و هیپی را تحت تاثیر قرار داد
5. "You were a hippie?" she asked, looking at her father in disbelief.
[ترجمه ترگمان]تو یه هیپی بودی؟ با ناباوری به پدرش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]شما یک هیپی بودید؟ او پرسید، به پدرش نگاهی بی اعتمادی دارد
[ترجمه گوگل]شما یک هیپی بودید؟ او پرسید، به پدرش نگاهی بی اعتمادی دارد
6. Gone is the stereotype of a pothead hippie.
[ترجمه ترگمان]گذشته است، کلیشه یک هیپی بزرگ است
[ترجمه گوگل]غرق کلیشه ای از یک هیپ هیپنوتیزم است
[ترجمه گوگل]غرق کلیشه ای از یک هیپ هیپنوتیزم است
7. Part one focuses on the hippie culture that spread out from the Haight to transform the world.
[ترجمه ترگمان]بخش اول بر فرهنگ هیپی تمرکز می کند که از طرف هیت بالا پخش می شود تا دنیا را متحول کند
[ترجمه گوگل]قسمت اول تمرکز بر فرهنگ هیپی است که از Haight برای تبدیل جهان تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]قسمت اول تمرکز بر فرهنگ هیپی است که از Haight برای تبدیل جهان تبدیل شده است
8. Like a sixties' hippie, Preston thought irreverently, half way to getting stoned.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این فکر را می کرد که انگار یک هیپی شصت و شصت و شصت و پنج سال است که گیج و مبهوت به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]پرستون، مانند یک هیپی شصت ساله، فریبکارانه فکر کرد، نیم راه برای سنگسار کردن
[ترجمه گوگل]پرستون، مانند یک هیپی شصت ساله، فریبکارانه فکر کرد، نیم راه برای سنگسار کردن
9. The fruit tree man is an old hippie.
[ترجمه ترگمان]درخت میوه، یک هیپی قدیمی است
[ترجمه گوگل]مرد درخت میوه یک هیپی قدیمی است
[ترجمه گوگل]مرد درخت میوه یک هیپی قدیمی است
10. If he was briefly waylaid by the hippie years, he quickly put the master plan back into action.
[ترجمه ترگمان]اگر او مدت کوتاهی در کمین نشسته بود، به سرعت نقشه استاد را به عمل آورد
[ترجمه گوگل]اگر او به طور خلاصه توسط سال های هیپی راه اندازی شد، او به سرعت برنامه اصلی را به عمل اجرا کرد
[ترجمه گوگل]اگر او به طور خلاصه توسط سال های هیپی راه اندازی شد، او به سرعت برنامه اصلی را به عمل اجرا کرد
11. Boy, just let one hippie show up in Samoa. just let one show up.
[ترجمه ترگمان] پسر، فقط بذار یه هیپی تو \"Samoa\" پیداش بشه فقط بذار یک چیزی نشون بدم
[ترجمه گوگل]پسر، فقط اجازه دهید یک هیپی در ساموآ نشان دهد فقط اجازه دهید یک نفر نشان بدهد
[ترجمه گوگل]پسر، فقط اجازه دهید یک هیپی در ساموآ نشان دهد فقط اجازه دهید یک نفر نشان بدهد
12. By the late 1970s, the word "hippie" had become a term of abuse.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۷۰، واژه \"هیپی\" به یک واژه تجاوز تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1970 کلمه 'هیپی' به مدت سوء استفاده تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1970 کلمه 'هیپی' به مدت سوء استفاده تبدیل شد
13. Hippie dips, or hot pots, are circles of rocks built around natural hot springs.
[ترجمه ترگمان]Hippie، یا گلدان های داغ، دایره های صخره ای هستند که اطراف چشمه های آب گرم طبیعی ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]هیپی یا گلدانهای داغ، محافل سنگهایی است که در اطراف چشمه های گرم طبیعی ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]هیپی یا گلدانهای داغ، محافل سنگهایی است که در اطراف چشمه های گرم طبیعی ساخته شده اند
14. Caught up in these movements was the hippie culture of the period, with its involvement with hallucinogenic drugs.
[ترجمه ترگمان]درگیر شدن در این جنبش ها، فرهنگ هیپی این دوره بود و مشارکت آن با داروهای توهم زا بوده است
[ترجمه گوگل]در این جنبشها، فرهنگ هوپی دوره، با دخالت آن در داروهای هالوژنیک بود
[ترجمه گوگل]در این جنبشها، فرهنگ هوپی دوره، با دخالت آن در داروهای هالوژنیک بود
15. Tudor was, however, no hippie.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تودور، یک هیپی نبود
[ترجمه گوگل]تودور، با این حال، هیچ هیپی نیست
[ترجمه گوگل]تودور، با این حال، هیچ هیپی نیست
پیشنهاد کاربران
ادم های لات
کسانی که تیپشان متفات از بقیه هست
کسانی که تیپشان متفات از بقیه هست
کسی که در دهه ی 1960 صلح دوست و مخالف خشونت بود و اغلب لباس های عجیب، موی بلند و مواد روانگردان ( مثل ماریجوانا ) داشت.
https://www. ldoceonline. com/dictionary/hippie
هیپی یکی از جنبش های اجتماعی جوانان بود که در دهه ۱۹۶۰ ( میلادی ) در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به نقاط دیگر دنیا گسترش یافت. بنیادهای هیپی گری در تاریخ به دوران مزدک، اصلاح گر ایرانی می رسد. مزدک باوران مردم را به زندگی گروهی، آزادی جنسی، تقسیم منابع میان مردم، و گیاه خواری ترغیب می کردند که همگی کمابیش همانند اصول جنبش هیپی گری است.
ویکی پدیا
https://www. ldoceonline. com/dictionary/hippie
هیپی یکی از جنبش های اجتماعی جوانان بود که در دهه ۱۹۶۰ ( میلادی ) در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به نقاط دیگر دنیا گسترش یافت. بنیادهای هیپی گری در تاریخ به دوران مزدک، اصلاح گر ایرانی می رسد. مزدک باوران مردم را به زندگی گروهی، آزادی جنسی، تقسیم منابع میان مردم، و گیاه خواری ترغیب می کردند که همگی کمابیش همانند اصول جنبش هیپی گری است.
ویکی پدیا
جوان امروزی، جوان تیپ امروزی، . . . جوانی که علارغم هویت خانوادگی از مد روز غافل نیست میره مثلا شلوار جذب میپوشه یا سیگار میکشه که شاید مخالف عقاید خانوادش باشه.
به hipster مراجعه کنید
به hipster مراجعه کنید
کلمات دیگر: