کلمه جو
صفحه اصلی

priceless


معنی : بی بها، چیز بی ارزش، بسیار پر قیمت
معانی دیگر : پرارزش، گرانبها، نفیس

انگلیسی به فارسی

بسیار پر قیمت


بی بها، چیز بی ارزش، بسیار پر قیمت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pricelessness (n.)
(1) تعریف: having a worth greater than any price or calculation; invaluable.
مترادف: invaluable
متضاد: worthless
مشابه: costly, incalculable, precious

- Besides paintings, the museum has a collection of priceless antiques.
[ترجمه ترگمان] علاوه بر تابلوهای نقاشی، موزه مجموعه ای از اشیا عتیقه گران قیمت دارد
[ترجمه گوگل] علاوه بر نقاشی، موزه مجموعه ای از عتیقه های بی ارزش است

(2) تعریف: very amusing, delightful, or absurd.
مشابه: adorable, amusing, delightful, hilarious, precious

- The child's comment was so priceless I had to write it down.
[ترجمه ترگمان] حرف بچه انقدر گران بود که مجبور بودم آن را بنویسم
[ترجمه گوگل] اظهار نظر کودک اینقدر بی ارزش بود که مجبور بودم آن را بنویسم

• invaluable, beyond any expressible value; very expensive
something such as a work of art or a rare jewel that is priceless is extremely valuable.
you can also describe something such as a characteristic or an asset as priceless when it is extremely useful.

مترادف و متضاد

بی بها (صفت)
worthless, valueless, inestimable, inappreciable, priceless

چیز بی ارزش (صفت)
priceless, invaluable

بسیار پر قیمت (صفت)
priceless

precious, irreplaceable


Synonyms: beyond price, cherished, collectible, costly, dear, expensive, incalculable, incomparable, inestimable, invaluable, out-of-bounds, out-of-sight, prized, rare, rich, treasured, valuable, valued, without price, worth a king’s ransom, worth its weight in gold


Antonyms: cheap, replaceable, useless, worthless


extremely funny


Synonyms: absurd, amusing, comic, droll, hilarious, humorous, killing, rib-tickling, ridiculous, riotous, scream, sidesplitting


Antonyms: grave, serious


جملات نمونه

1. a priceless diamond
الماس پربها (که نمی توان قیمت روی آن گذاشت)

2. She loved dressing up and wearing priceless jewels.
[ترجمه ترگمان]او عاشق لباس پوشیدن بود و جواهرات گران بها به تن داشت
[ترجمه گوگل]او عاشق پانسمان کردن و پوشیدن جواهرات با ارزش است

3. The ability to motivate people is a priceless asset.
[ترجمه ترگمان]توانایی انگیزه دادن به مردم یک دارایی ارزشمند است
[ترجمه گوگل]توانایی انگیزش مردم یک دارایی بی ارزش است

4. The house is crammed with priceless furniture and works of art.
[ترجمه ترگمان]خانه پر از اثاثیه و آثار هنری است
[ترجمه گوگل]خانه با مبلمان بی ارزش و آثار هنری پر شده است

5. A letter from home is a priceless treasure.
[ترجمه ترگمان]یک نامه از خانه یک گنجینه گران بها است
[ترجمه گوگل]نامه ای از خانه یک گنج بی ارزش است

6. The palace is full of priceless antiques.
[ترجمه ترگمان] کاخ پر از آثار عتیقه priceless
[ترجمه گوگل]قصر پر از عتیقه فروشی های بی ارزش است

7. Customs officials foiled an attempt to smuggle priceless paintings out of the country.
[ترجمه ترگمان]مسئولان گمرک تلاشی برای قاچاق نقاشی های گران قیمتی از این کشور را خنثی کردند
[ترجمه گوگل]مقامات گمرکی تلاش برای قاچاق نقاشی های بی ارزش از کشور را نابود کردند

8. A number of priceless works of art were stolen from the gallery.
[ترجمه ترگمان]تعدادی آثار هنری با ارزش از گالری به سرقت رفته بودند
[ترجمه گوگل]تعدادی از آثار هنری بی ارزش از گالری به سرقت رفته است

9. A priceless collection of vases was destroyed.
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه نفیس از گلدان ها ویران شده بود
[ترجمه گوگل]یک مجموعه بی ارزش از گلدان ها نابود شد

10. Her one priceless asset is her unflappability.
[ترجمه ترگمان] اون یه مهره ارزشمند - ه، \"unflappability\" - ه
[ترجمه گوگل]یکی از دارایی های بی ارزش او بی نظمی است

11. Priceless antique furniture was destroyed in the fire at the stately home.
[ترجمه ترگمان]اسباب و اثاث عتیقه در آتش خانه مجلل خراب شد
[ترجمه گوگل]مبلمان عتیقه فروشی بی ارزش در آتش سوزی در منزل برجسته نابود شد

12. Priceless antiques were destroyed in the fire.
[ترجمه ترگمان]اشیای عتیقه قیمتی در آتش نابود شدند
[ترجمه گوگل]عتیقه های بی ارزش در آتش نابود شدند

13. They are a priceless record of a brief period in British history.
[ترجمه ترگمان]آن ها سابقه بسیار ارزشمندی از یک دوره کوتاه در تاریخ بریتانیا هستند
[ترجمه گوگل]آنها یک رکورد بی ارزش از یک دوره کوتاه در تاریخ بریتانیا هستند

14. The victorious army despoiled the city of many priceless treasures.
[ترجمه ترگمان]ارتش پیروزمند، شهر بسیاری از گنجینه های ارزشمند را غارت کرد
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز، شهر بسیاری از گنجینه های بی ارزش را بی رحم کرد

15. They have a collection of priceless old masters.
[ترجمه ترگمان] اونا یه مجموعه از استادان قدیمی priceless دارن
[ترجمه گوگل]آنها مجموعه ای از اساتید قدیمی بی ارزش را دارند

a priceless diamond

الماس پربها (که نمی‌توان قیمت روی آن گذاشت)


پیشنهاد کاربران

معنای بی ارزش برای این لغت صحیح نمی باشدhttps://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/priceless

غیرقابل ارزش گذاری

1. نفیس، گرانبها
2. باحال و خنده دار ( غیررسمی )

چیزی که نمی توان روی آن قیمت گذاش، بسیار با ارزش

خیلی خنده دار

یاوه , مزخرف

سرگرم کننده

بر خلاف ظاهر کلمه به معنای پر ارزش ( معنوی )

1 پربها
2 مضحک

یعنی انقد با ارزشه که نمیشه براش هیچ price یا قیمتی گذاشت.

خیلی با ارزش. اما شما به بی ارزش معنی کردید اشتباه است. باز هم خیلی خیلی اپلیکیشنتون نفیس و با ارزشه.

بسیار با ارزش , گرانبها

– priceless jewels
– a priceless collection of paintings
– The palace is full of priceless antiques


کلمات دیگر: