1. work ethic
وجدان کار
2. the humanist ethic
اخلاقیات انسان گرایانه
3. the success ethic
خویگان موفقیت،موفقیت پرستی
4. The old ethic of hard work has given way to a new ethic of instant gratification.
[ترجمه ترگمان]اخلاق قدیمی کار سخت به اخلاقیات تازه برای ارضای آنی دست یافته است
[ترجمه گوگل]اخلاق قدیمی کار سخت، راه را برای اخلاقیات جدید از لذت بردن از فضا فراهم کرده است
5. Mr. Grass inherited his work ethic from his father.
[ترجمه صبا سلگی] آقای گراس وجدان کاری خود را از پدرش به ارس برده
[ترجمه ترگمان]آقای گراس اخلاق کارش رو از پدرش به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]آقای گراس اخلاق کار خود را از پدرش به ارث برده است
6. They instilled the work ethic into their children.
[ترجمه ترگمان]آن ها اخلاق کاری را به فرزندان خود القا کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها اخلاق کاری را به فرزندان خود تحمیل کردند
7. The work ethic was never very strong in Simon.
[ترجمه ترگمان]اخلاق کاری در (سیمون)خیلی قوی نبود
[ترجمه گوگل]اخلاق کار در سیمون هرگز بسیار قوی نبود
8. Its political inflexion contests the middle-class work ethic which is the main purpose of its message.
[ترجمه ترگمان]inflexion سیاسی آن، اخلاقیات کاری طبقه متوسط است که هدف اصلی پیام آن است
[ترجمه گوگل]انفجار سیاسی آن، بر عهدهی کار گروهی طبقه متوسط است که هدف اصلی پیام آن است
9. It builds a sort of dedication, a work ethic, which is valuable at a university or a polytechnic.
[ترجمه ترگمان]این نوعی فداکاری، یک اخلاق کاری است که در دانشگاه یا پلی تکنیک باارزش است
[ترجمه گوگل]این نوعی فداکاری، یک اخلاق کاری است که در یک دانشگاه یا یک پلی تکنیک ارزشمند است
10. The good old Protestant work ethic.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی کار پروتستان خوب
[ترجمه گوگل]اخلاق کار قدیمی پروتستان خوب
11. Here the prospect of building an ethic on spontaneity and awareness brings about an unexpected shift of the burden of proof.
[ترجمه ترگمان]در اینجا چشم انداز ایجاد یک آیین اخلاقی بر حسب spontaneity و آگاهی باعث تغییر غیرمنتظره بار اثبات می شود
[ترجمه گوگل]در اینجا، چشم انداز ساختن اخلاق در مورد خودآموزی و آگاهی، موجب تغییر غیرمنتظره بار اثبات می شود
12. The individual with this ethic does not engage in any cooperative activity for goals beyond the immediate-interest of the nuclear family.
[ترجمه ترگمان]فرد با این اخلاقیات در هیچ فعالیت مشارکتی برای اهداف فراتر از منافع فوری خانواده هسته ای شرکت نمی کند
[ترجمه گوگل]فردی با این اخلاق در فعالیت های همکاری برای اهداف فراتر از منافع فوری خانواده هسته ای دخالت نمی کند
13. With a stronger private sector, a more vital ethic of self-help might also emerge.
[ترجمه ترگمان]با یک بخش خصوصی قوی تر، اخلاق حیاتی تری از خود کمک نیز ممکن است پدیدار شود
[ترجمه گوگل]با یک بخش خصوصی قوی تر، یک اخلاق حیاتی برای کمک به خود نیز ممکن است ظاهر شود
14. The independent ethic they had courted so successfully since their conception was beginning to fall hopelessly apart.
[ترجمه ترگمان]اخلاقیات مستقلی که از آن زمان به بعد با موفقیت به دست آورده بودند، به طرز ناامید کننده ای از یکدیگر جدا شدند
[ترجمه گوگل]اخلاق مستقل که از زمان پیدایش آنها بسیار موفقیت آمیز بود، شروع به از هم گسستن ناامید کننده می کرد