کلمه جو
صفحه اصلی

forearm


معنی : بازو، ساعد، از پیش مسلح کردن، قبلا اماده کردن
معانی دیگر : (بخشی از دست که بین آرنج و مچ قرار دارد) ساعد، پیش دست، دستوانه، از پیش آماده کردن، از قبل مسلح کردن، پیش آماد کردن، ارش، ساعد

انگلیسی به فارسی

ساعد، بازو، از پیش مسلح کردن، قبلا اماده کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the lower arm in humans, between the elbow and wrist.

(2) تعریف: the corresponding part in certain other vertebrates.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forearms, forearming, forearmed
• : تعریف: to arm or prepare beforehand.

• lower section of the arm between the elbow and the wrist
supply in advance, equip in advance
your forearms are the parts of your arms between your elbows and your wrists.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ساعد، بازو، از پیش مسلح کردن، قبلا آماده کردن

مترادف و متضاد

بازو (اسم)
force, power, arm, lever, forearm, brachium

ساعد (اسم)
forearm, brachium, lower arm

از پیش مسلح کردن (فعل)
forearm

قبلا اماده کردن (فعل)
forearm, forespeak

جملات نمونه

1. Connor deflected the blow with his left forearm.
[ترجمه ترگمان]کانر با ساعد چپش ضربه ای به او زد
[ترجمه گوگل]کانر با ضربه قدامی چپ خود را از دست داد

2. My forearm deflected most of the first punch.
[ترجمه ترگمان]بازوی من بیشتر اولین سنبه را منحرف کرد
[ترجمه گوگل]ساعد من اغلب پانچ اول را منحرف می کند

3. Soundlessly, he swept his forearm down the whole length of the mantelpiece, scattering cards and ornaments alike.
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و روی بخاری دیواری نشست و کارت ها و ornaments را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]بدون شک، او زیر دستش را پایین آورد و تمام طول قایان، کارت های پراکنده و زیور آلات را به طور یکسان گذاشت

4. The bullet shattered a bone in her left forearm.
[ترجمه ترگمان]گلوله استخوانی را در ساعد چپش خرد کرد
[ترجمه گوگل]گلوله در استخوان چپ خود استخوان را شکست

5. Left forearm rotation does so many things in the golf swing.
[ترجمه ترگمان]چرخش ساعد چپ بسیاری از چیزها را در نوسان گلف انجام می دهد
[ترجمه گوگل]چرخش چپ چرخشی چیزهای زیادی را در نوسان گلف انجام می دهد

6. Left forearm rotation is one of the keys to a good takeaway.
[ترجمه ترگمان]روی ساعد چپ یکی از کلیدهای رستوران خوب است
[ترجمه گوگل]چرخش ساعد چپ یکی از کلید هایی است که می توان از آن عبور کرد

7. Learn to rotate the left forearm properly at the start of the backswing.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که ساعد چپ را به درستی در ابتدای پروژه بچرخانید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید که ساعد چپ راست را در ابتدای بکینگ بچرخانید

8. With another blow from his forearm, he sent him crashing back down the cockpit.
[ترجمه ترگمان]با ضربه دیگری از ساعد او را به سمت کابین خلبان فرستاد
[ترجمه گوگل]با یک ضربه دیگر از ساعدش، او او را به عقب افتادن کابین خلبان فرستاد

9. Fabio wiped his face with his forearm.
[ترجمه ترگمان]و صورتش را با ساعد پاک کرد
[ترجمه گوگل]فابیو چهره اش را با ساعدش پاک کرد

10. I force my forearm beneath his chin and thrust it upwards.
[ترجمه ترگمان]دستم را زیر چانه او فشار می دهم و آن را به طرف بالا پرتاب می کنم
[ترجمه گوگل]دست و پایم را زیر چانه خودم فشار می دهم و آن را به سمت بالا می برم

11. Indwelling venous cannulae were inserted into the right forearm for infusion of G17 and into the left forearm for blood sampling.
[ترجمه ترگمان]indwelling وریدی وریدی به شکل بازوی راست برای تزریق of و در ساعد چپ برای نمونه برداری خون وارد شده بودند
[ترجمه گوگل]کانولهای داخل وریدی به داخل سینه بند راست برای تزریق G17 و به سمت چپ دست راست برای نمونه گیری خون وارد می شوند

12. How did you come by that scar on your forearm?
[ترجمه ترگمان]چطور با اون زخم روی ساعد اومدی؟
[ترجمه گوگل]چطور با آن زخم در ساعد خود آمد؟

13. She reached for the door and started to pull it open, but Nicolo's hand closed around her forearm.
[ترجمه ترگمان]دستش را به طرف در برد و شروع به کشیدن آن کرد، اما دست راستش دور ساعد بسته شد
[ترجمه گوگل]او برای درب باز شد و شروع به باز کردن آن کرد، اما دست نیکلو دستش را در دست گرفت

14. There was fire under the gummy icing that blood had formed on his forearm.
[ترجمه ترگمان]زیر چشمی که خون روی ساعد او شکل گرفته بود، آتش داشت
[ترجمه گوگل]آتش سوزی تحت آئورت وجود داشت که خون روی شکمش بود

پیشنهاد کاربران

ساعد.
معنی بازو نمی دهد.


فقط ساعد

ساعد دست

ساعد
بازو غلط است


کلمات دیگر: