1. aptitude test
آزمون استعداد
2. her aptitude for music is extraordinary
استعداد موسیقی او فوق العاده است.
3. scholastic aptitude test (sat)
آزمون استعداد تحصیلی
4. a verbal aptitude test
آزمون استعداد واژه شناسی
5. My son has no/little aptitude for sport.
[ترجمه ترگمان]پسرم استعداد چندانی برای ورزش ندارد
[ترجمه گوگل]پسر من دارای تناسب اندکی برای ورزش است
6. Your attitude, not your aptitude, will determine your altitude. Zig Ziglar
[ترجمه Tony] نگرش شما نسبت به زندگی موجب موفقیت شما می شود نه هوش شما.
[ترجمه iahmadrezam] نگرش شما، نه استعداد و تیزهوشی شما، منزلت و جایگاه شما راتعیین خواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]رفتار شما، نه شایستگی و استعداد شما، ارتفاع شما را تعیین خواهد کرد زیگ Ziglar
[ترجمه گوگل]نگرش شما، نه توانایی شما، ارتفاع شما را تعیین می کند زیگ زیگلار
7. Does she show any aptitude for games?
[ترجمه ترگمان]اون استعداد بازی برای بازی رو نشون میده؟
[ترجمه گوگل]آیا او توانایی بازی را نشان می دهد؟
8. He had an aptitude for journalism.
[ترجمه ترگمان] اون استعداد روزنامه نگاری رو داشت
[ترجمه گوگل]او توانایی روزنامه نگاری داشت
9. An aptitude for computing is beneficial for students taking this degree.
[ترجمه ترگمان]یک استعداد برای محاسبه، برای دانش آموزانی که این مدرک را می گیرند، مفید است
[ترجمه گوگل]توانایی محاسبات برای دانش آموزانی که این درجه را دارند، سودمند است
10. He has an unfortunate aptitude for saying the wrong thing.
[ترجمه ترگمان]اون استعداد خوبی برای گفتن یه چیز اشتباه داره
[ترجمه گوگل]او توانایی مایه تاسف برای گفتن چیز اشتباه را دارد
11. He has a natural aptitude for teaching.
[ترجمه ترگمان]استعداد ذاتی برای تدریس دارد
[ترجمه گوگل]او دارای توانایی طبیعی برای تدریس است
12. She had no aptitude for nursing.
[ترجمه ترگمان]او استعداد خاصی برای پرستاری نداشت
[ترجمه گوگل]او برای پرستاری توانایی نداشت
13. She showed a natural aptitude for the work.
[ترجمه ترگمان]اون استعداد ذاتی برای کار رو نشون داد
[ترجمه گوگل]او توانایی طبیعی برای کار را نشان داد
14. His aptitude for dealing with children got him the job.
[ترجمه ترگمان]استعداد او برای معامله با بچه ها کار را به عهده داشت
[ترجمه گوگل]توانایی او برای برخورد با کودکان او را شغل می دانست